وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

یکی از مهمترین دغدغه های همه نخبگان و آحاد مردم ایران عزیز، مدیریت کشور برای نیل به اهداف عالی نظام است، اهدافی که رسیدن به آنها با وضعیت و مسیر فعلی مدیریت کشور، به خصوص در حوزه دانش و اقتصاد، بعید به نظر می رسد. در این وبلاگ سعی شده تا نظراتی سازنده در راستای توسعه کشور مطرح شده و به تبادل نظر با سایر اندیشمندان و متخصصان پرداخته شود.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۱

دوستان سلام


یکی از مهمترین موضوعات محل بحث برای جامعه دانشگاهی و علمی کشور، موضوع استیضاح وزیر علوم می باشد. رخدادی که مخالفان استیضاح به آن واکنشی سیاسی به باز شدن فضای سیاسی در دانشگاهها و موافقان استیضاح آن را واکنشی طبیعی از سوی دلسوزان نظام، نسبت به افول علمی کشور و سیاست زدگی تصمیم گیری های کلان علمی قلمداد کرده اند.


آنچه در ادامه خواهد آمد، تحلیل استیضاح نیست، اما آسیب شناسی کارکرد اجزای مختلف نظام، در مواجهه با موضوع دانش می باشد.


- افول علمی کشور و رابطه آن با کارکرد اجزای مختلف کشور

یکی از مهمترین علل استیضاح وزیر علوم، تنزل رتبه ایران، در تولید علم و دنیا بود. در واقع یک مرجع علمی جهانی که میزان تولیدات علمی را در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار می دهد و نتایج آن را منتشر می کند، وضعیت تولید مقاله ایران را نسبت به کشورهای دیگر دارای دو پله تنزل تشخیص داده و دو کشور دیگر توانسته اند در مقایسه با دوره قبل، تعداد مقالات بیشتری نسبت به ایران تولید کنند.

یک دلیل بسیار نقد برای این مشکل، به اشباع رسیدن میزان رشد و در مواردی صفر شدن رشد تولید علمی در کشور می باشد. این اشباع، ریشه در چرخه انحصاری تولید علم در دانشگاهها، در راستای تولید مدرک می باشد ! در واقع کافی است میزان دانشجویان تحصیلات تکمیلی کمی تغییر کند تا اثر آن تغییر در میزان تولیدات علمی مشاهده شود. مسئله ای که در یک مقاله دیگر به آن اشاره خواهد شد.

اینکه افول علمی کشور وابسته به سیاست های کوتاه مدت باشد و شاخص ارزیابی عملکرد علمی کشور، گزارش دوره ای یک سازمان خارجی باشد، نشان از وابستگی شدید فضای علمی کشور به ارزیابی های خارجی می باشد که از خود وابستگی علمی بدتر است.

همچنین، اینکه یک وزیر بتواند در یک سال، کشوری که تصور می شود دارای رشد علمی بالایی بوده، دچار خدشه کند، نشان از کوته فکری کشور در حوزه علمی و نداشتن سیاست های مدون در حوزه علم است ( چیزی که به واسطه نقشه جامع علمی و همچنین سیاست های مختلف علمی کشور، محل بحث و بررسی است )

لذا اصل وجود افول علمی و در صورت وجود، مقصر آن نیازمند بررسی دقیق تری بوده و استدلالهای آورده شده در روند استیضاح بسیار ساده لوحانه می باشد.


- سیاست زدگی در تصمیم گیری های مدیریت کلان علمی

اینکه معیارهای تصمیم گیری در جامعه علمی مبتنی بر خط مشی سیاسی باشد نیز خود یک اشکال بزرگ در جامعه دانشگاهی است. اینکه دانش وابسته به قدرت های سیاسی باشد، با اصل مستقل بودن جامعه علمی مغایر بوده و باعث بی رغبتی جامعه دانشگاهی به انجام وظایف محوله به آنها می شود. چرا که اگر هر صاحب منصبی، خود را بر تغییر مسیر فعالیتهای علمی قادر ببیند، تخصص ارزش خودش را از دست داده و برده پول و زور خواهد شد که مطلوب یک جامعه دانشگاهی، آن هم در یک کشور اسلامی و آزاد نیست. 


- فضای سیاسی در دانشگاهها 

اینکه فضای سیاسی در دانشگاهها باید در چه وضعی باشد، سوالی است که نظرات مختلفی در مورد آن وجود دارد. مقام معظم رهبری در این مورد، تاکید دارند که دانشجو باید سیاسی باشد و نسبت به فضای سیاست بیگانه نباشد، اما آنچه نباید اتفاق بیافتد، سیاسی شدن دانشگاه است. معیار هر تصمیم و ارزیابی در دانشگاه باید علم به صورت محض آن باشد. اگر معیارهای سیاسی در دانشگاه مدنظر قرار گیرد، خطر انحطاط جامعه دانشگاهی احساس خواهد شد. حال اینکه فضای دانشگاه چگونه باید باشد و امروز چگونه است، قضاوت با خوانندگان.


- سازوکار رصد علمی کشور

به جرات می توان گفت هیچ سازوکار مدون و یکپارچه ای برای رضد فعالیت های علمی کشور وجود ندارد !!!

استیضاح وزیر علوم این داغ را تازه تر کرد و نشان داد که عدم وجود این سازوکار نه تنها به نفع مسئولان علمی کشور نیست، بلکه می تواند برای آنها هزینه های بالایی داشته باشد.

هرچند ایجاد یک سازوکار اجرایی برای رصد علمی کشور نیز کار ساده ای نیست و شاید دانش ما در زمینه رصد فعالیتهای علمی چندان زیاد نباشد، اما این بهانه ای برای نداشتن چنین سازوکاری نیست.


- تعامل سیاست و دانشگاه

سیاست به تمام حوزه ها نگاهی معامله گر دارد. یعنی بر حسب منفعت تعاملات شکل می گیرد. دانشگاه نیز از این نوع نگاه مستثنی نیست، لذا دانشگاه باید بداند چگونه با صاحبان قدرت تعامل مثبت داشته باشد، برای رسیدن به این سطح از تعامل ، دانشگاه باید قدرتمند تر از آنچه که امروز است بشود. دانشگاه نباید دست خود را دراز کرده و برای تعیین نیاز خود مجبور به تایید و تبعیت از صاحبان قدرت شود. دانشگاه باید در صورت نیاز به نقد صاحبان قدرت، بدون ترس از هزینه های ممکن، به نقد آنها بپردازد و منفعت جامعه را به منفعت عده ای صاحب قدرت ترجیح دهد. 

این نوع از تعامل  زمانی شکل می گیرد که دانشگاه کارکردهای خود را در توسعه دانش و تولید ثروت از دانش و ارائه خدمت به مردم به درستی انجام دهد. دانشگاهها زمانی می توانند به این موقعیت برسند که بتوانند مدیریت نیروهای خود را به بهترین شکل داشته باشند و اتحاد و انسجامی درونی داشته و به نیازها و ابزارهای تامین آن نیازها به طور کامل واقف باشند.


به امید روزی که برای رضایت خدا و به نفع مردم در کسوت خود عمل کنیم.   

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


یکی از دغدغه های مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری در فضای دانشگاهی و نخبگانی، مرجعیت علمی است. مرجعیت علمی به بیان ساده یعنی اینکه تمام افراد در سطح جهان، برای پژوهش های خود از دانش تولید شده در آن کشور استفاده نمایند. این موضوع باعث می شود تا مسیر تحقیقات در جهان به دست مرجعیت علمی رقم خورده و همه برای تایید کارهای خود ناگزیر به ارائه آن به شما باشند. در این مسیر چند دسته ابهام وجود دارد :


1 - اساس امکان تبدیل شدن به مرجعیت علمی 

2 - الزامات تبدیل شدن به مرجعیت علمی 

3 - کیفیت تبدیل شدن به مرجعیت علمی


در ادامه به ابعاد مختلف هر یک از مجموعه ابهامات فوق می پردازم


1 - اساس امکان تبدیل شدن به مرجعیت علمی ( آیا امروزه مرجعیت علمی برای یک کشور ممکن است ؟ )  

برای فهم امکان ایجاد یک مرجعیت علمی، باید نیازمندی های آن را طرح کرده و برای مدعیان مختلف ارزیابی نمود. برخی از نیازمندی های مرجعیت علمی به شرح زیر است : 

- داشتن سهم قابل توجهی در تولید دانش در سطح جهان : کشوری که بخواهد مرجعیت علمی داشته باشد، باید به اندازه کافی دانش تولید شده  برای ارائه داشته باشد. زمانی می توان یک کشور را مرجعیت علمی برای یک موضوع خاص، و یا در تمام حوزه ها دانست که بتواند به تنهایی سهم زیادی از دانش موردنظر را توسعه داده باشد. البته این سهم زیاد، یک موضوع کیفی است و تعداد مقالات زیاد، اگر صرفا توسعه کورکورانه کارهای دیگران باشد، هیچ ارزشی برای مرجعیت علمی نیست.


- داشتن نظریات جدید و اختصاص ظرفیت زیاد به پژوهش در مرز دانش : بدین معنی که به اندازه کافی حرف های جدید برای ایجاد میل در پژوهشگران در سطح جهانی ایجاد کرده باشد. این موضوع همچنین به معنای اصالت در تحقیق و عدم وابستگی محض به تلاش سایر محققان می باشد.


- داشتن قابلیت تربیت نیروی انسانی وفادار به مکتب فکری مرجعیت علمی : منظور از این قابلیت، امکان توسعه مکتب علمی توسعه داده شده در میان کسانی است که از ظرفیت های این مرجعیت علمی استفاده می کنند.


- داشتن بسترهای کافی برای انتشار دانش در سطح جهانی : زمانی می توان جهانی شد که امکان دسترسی برای پژوهشگران در سطح جهان مهیا گردد. این بستر زمانی قابل حصول است که نشریات معتبر در سطح جهانی به اندازه کافی در کشور توسعه داده شده باشند و از تمام ظرفیت های روز نظیر شبکه جهانی و سایر ظرفیت ها استفاده شود. همچنین علاقه مندی برای برگزاری کنفرانس ها و همایش ها در کشور دارای مرجعیت علمی وجود داشته باشد و امکان استقبال از این رویداد علمی در سطح جهانی وجود داشته باشد.


2 - الزامات تبدیل شدن به مرجعیت علمی 

قطعا در صورت داشتن ویژگی های ذکر شده در بالا امکان مرجعیت علمی به وجود می آید، اما چگونه می توان به این موقعیت دست یافت ؟

- داشتن مبانی فکری ریشه دار و حرکت آفرین : شاید برای دستیابی به مرجعیت علمی، نیاز به داشتن یک دین خاص نباشد، بلکه آنچه مورد نیاز است، یک جهان بینی جامع و انگیزه بخش می باشد. در کشور ما اسلام در صورتی که به درستی فهمیده شود و به درستی عمل شود، می تواند کارکردهای مورد نظر را داشته باشد.


- داشتن جرات علمی در ارائه نظریات جدید و شکافتن مرزهای دانش : قطعا داشتن نظریات جدید از الزامات مرجعیت علمی است، اما رسیدن به این موقعیت بدون جرات علمی ممکن نیست. این جرات نه تنها در ارائه دهنده نظریه، بلکه در مستمع و ارزیاب این نظریه نیز باید وجود داشته باشد.


- داشتن منابع مالی و انسانی کافی برای پژوهش


- داشتن ساختار مدیریت و اجرای متناسب با عظمت مرجعیت علمی : ساختاری قابلیت مدیریت مرجعیت علمی را دارد که در بهینه ترین وضعیت خود بوده و با بالاترین سرعت به ارائه خدمت به دانشمندان خود مشغول باشد. 


- داشتن بسترهای انتشار دانش که به عنوان سازوکار ارزیابی عملکرد علمی نیز قابل استفاده باشد : قطعا یک مرجع علمی، هم استقلال در انتشار مفاهیم موردنظر خود دارد و هم قواعد و چارچوب هایی برای ارزیابی کارهای ارسال شده برای آن جهت ارزیابی و انتشار.


- داشتن اعتماد به نفس و باور به اینکه ما می توانیم، می خواهیم و باید به این موقعیت برسیم .


- وجود ارتباط بین دانش و فن آوری و نمایان بودن اثرات مرجعیت علمی در اجتماع : زمانی می توان مرجعیت علمی را دارای پشتوانه اجتماعی دانست که نتایج مرجعیت علمی به صورت محسوس در جامعه قابل لمس باشد. برقراری چنین ارتباطی نیازمند یک نعهد اجتماعی به هدف دستیابی به مرجعیت علمی می باشد.


3 - کیفیت تبدیل شدن به مرجعیت علمی

با دانستن اینکه مرجعیت علمی چگونه محقق می گردد، این سوال پیش می آید که با چه کیفیتی میخواهیم به مرجعیت علمی دست پیدا کنیم. این موضوع شامل موارد زیر می شود :
- زبان و خط الرسم : یک ویژگی مهم در مرجعیت علمی، تعیین زبان و رسم الخط مورد نظر است. قطعا اگر کشور ایران بخواهد مرجعیت علمی پیدا کند، باید زبان فارسی را به عنوان زبان معیار مرجعیت علمی انتخاب کند، این بدین معنی است که باید همه پژوهشگران در سطح جهان این زبان را یاد گرفته و با رسم الخط فارسی آشنا شوند، آیا این وضعیت ممکن است، در شرایطی که تعداد فارسی زبانان شاید به 100 میلیون هم نرسد، اما انگلیسی زبانان ده ها برابر بوده و کسانی که زبان انگلیسی بلد هستند، اکثریت جهان را به خود اختصاص می دهد !

- حوزه نفوذ مرجعیت علمی : باید مرجعیت علمی مشخص کند که چه حوزه جغرافیایی و یا نژادی را برای مرجعیت انتخاب کرده و یا مرجعیت خود را 
جهانی می بیند. این موضوع در نحوه توسعه و تبلیغ و ترویج مرجعیت علمی موثر بوده و بسته به نوع نگاه به موضوع از این منظر، شرایط مختلفی را بهه دست می دهد. 

- حوزه پوشش مرجعیت علمی : شاید در گذشته یک مکتب، مرجعیت علمی در علمی خاص را دارا بود. و یا شاید یک نفر در علمی مشخص، دارای جامعیت بوده، به گونه ای که به تنهایی می توانسته مرجع علم مشخص باشد، اما امروزه به دلیل توسعه بسیار سریع علم، افراد زنده که هیچ، حتی بسیاری از مراکز جهانی نیز نمی توانند یک تنه ادعای مرجعیت علمی حتی در یک حوزه خاص از علمی مشخص داشته باشند. به همین دلیل، سطح این ادعا در میان انجمن های علمی بزرگ و کنسرسیوم های علمی بزرگ قابل طرح می باشد، آن هم در حوزه ای خاص.
علاوه بر این، به دلیل بین دشته ای شدن بسیاری از علوم جدید، ارتباطی ناگسستنی بین علوم پزشکی، انسانی و فنی به وجود آمده که لزوم توسعه متناسب این علوم در کنار هم را ایجاد نموده است. این ویژگی بدین معنا است که مرجعیت علمی باید پوششی جامع به علوم مختلف داشته باشد، وگرنه نمی تواند در دنیای امروز عمر چندانی داشته باشد.

- نوع برخورد با مراجع علمی و مکاتب علمی جهانی : در کنار تمام تلاش ها برای دستیابی به مرجعیت علمی، داشتن ارتباط عقلانی و منطقی با سایر مکاتب و نظریات دارای اهمیت است. در صورتی که بتوان از ظرفیت های سایر مکاتب و مراکز علمی برای پیشبرد اهداف مشترک استفاده نمود، زمینه برای هضم آنها در درازمدت در مرجعیت خود به وجود می آید. همچنین برخورد مثبت با سایر اندیشه ها، زمینه کاهش مقاومت سایر مکاتب بر ای مشارکت در پیشبرد اهداف مرجعیت را فراهم می کند، هرچند این نوع نگاه، همواره خطر التقاطی شدن اندیشه ها را دارا می باشد که باید به صورت مقتضی با آن مقابله نمود.

امید است این مرور سریع ابعاد مختلف و ابهامات، بتواند در درک بهتر موضوع کمک کند.


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


یک موضوع بسیار مهم در فضای دانشگاهی که مثل بسیاری از موضوعات مهم دیگر دانشگاهی مورد توجه قرار نگرفته و کمتر به آن پرداخته شده، موضوع کرسی های آزاد اندیشی است.

 

به دلیل اهمیتی که این موضوع در روند توسعه نیروهای فارق التحصیل دانشگاه ها دارد، در یادداشتی به بررسی چالش هایی پرداخته شده که این فرآیند را دچار اختلال نموده است.


کرسی های آزاد اندیشی با هدف ایجاد توانمندی طرح موضوع و ارائه تحلیل در مورد موضوعات مختلف در فضای دانشگاهی مطرح شد. توسعه این فرآیند در دانشگاهها به فرموده مقام معظم رهبری مورد تایید قرار گرفته است. اما مشاهده می شود که تلاش ها در این حوزه بسیار کمرنگ بوده و تناسبی با اصرار صورت گرفته توسط رهبری ندارد. در ادامه به چند ایراد موجود در این مسیر پرداخته شده است :


می توان مشکلات مربوط به کرسی های آزاد اندیشی را به سه یخش مشکلات کرسی، مشکلات آزاد بودن و مشکلات اندیشه تقسیم نمود :


1- مشکلات کرسی : منظور از مشکلات کرسی، مشکلات زیرساختی ای است که برای اجرای چنین فرآیندی مورد نیاز است. برای مثال :

      - بسیاری از دانشگاهها امکانات برگزاری مناسب یک کرسی آزاد اندیشی را ندارند

      - بسیاری از دانشگاهها امکان برگزاری را به طور مشخص فراهم نمی کنند.

      - یک هندسه و شرایط مشخص برای برگزاری کرسی ها به وجود نیامده است

      - بستری برای اطلاع رسانی و همچنین فضایی ( مجازی ) برای ثبت و ذخیره و انتشار مباحثات وجود ندارد.


2- مشکلات مربوط به آزاد بودن : منظور از آزاد بودن، امکان طرح موضوع و شرکت در مباحث برای همه افراد جامعه دانشگاهی می باشد. برای مثال:

      - معمولا قشری که برگزارکننده کرسی می باشند، بیشتر از اجرای فرآیند، به دنبال انتقال مفاهیم مورد نظر خود به مخاطبان می باشند.

      - مفهوم آزادی به خوبی برای دانشجویان تعریف نشده و التزام چندانی به احترام به آزادی افراد در محدوده قانونی برای آنها وجود ندارد. البته یکی از اهداف کرسی های آزاد اندیشی یاد دادن این موضوع به دانشجویان و جامعه دانشگاهی است.

      - ساختار دانشگاهها به دلیل محافظه کاری، جرات دادن آزادی در محدوده قانون را به دانشجویان نمی دهد. این مشکل که در بعد زیرساختی نیز به آن اشاره شد، ظرفیت های استفاده از کرسی های آزاد اندیشی را به صورت بالفعل تهدید می کند.

      - به دلیل نگاه سلسله مراتبی مسئولان دانشگاه به دانشجویان، معمولا هزینه استفاده از آزادی برای دانشجویان بسیار بالا می باشد. منظور این است که مسئولان حتی اگر امکان برگزاری یک کرسی آزاد اندیشی را فراهم کنند، در صورت طرح موضوعاتی بر خلاف نظر آنها، گوینده موضوع باید و حتی برگزار کنندگان باید هزینه این تقابل فکری را پرداخت کنند.

      - آزاد بودن در عین منطقی بودن کلا برای ایرانیان کاری تمرین نشده و سخت می باشد


3- مشکلات مربوط به اندیشه : منظور از این موضوع، بعد محتوایی کرسی های آزاد اندیشی می باشد. برای مثال :

      - متاسفانه امروزه دانشجویان بسیار محدودی دارای مطالعه در حوزه های غیر درسی هستند و لذا در مواردی هم که اندیشه ای طرح می شود، چندان به اصالت آن اندیشه نمی توان اطمینان داشت.

      - دانشجویان رقبتی برای درگیر شدن در این فرآیند ندارند. چون در بهترین حالت به دانشگاه به عنوان محلی برای یادگیری مهارت های همسو با درس دانسته و کارکردهای کرسی های آزاد اندیشی برای آنها چندان اهمیتی ندارد.

      - دانشجویان به دلیل داشتن ذهنیت منفی نسبت به این دسته از فعالیتهای دانشگاهی و شاعبه حزبی بودن و تغذیه از بیرون اندیشه ها، مقاومت زیادی نسبت به این فرآیند داشته و کمتر با رویکرد استدلالی به مواجهه با موضوع می پردازند.

      - دانشجویان جرات قرار گیری در طوفان فکری ناشی از کرسی های ازاد اندیشی را نداشته و به دلیل سطحی بودن معلوماتشان، کمتر ریسک ورود به چنین فضایی را می پذیرند.


با وجود چنین مشکلاتی، شاید نتوان امیدی به موفقیت کرسی های آزاد اندیشی داشت، مگر اینکه این چالش ها رفع شده و در مهمترین بعد، نیاز به چنین فرآیندی توسط خود دانشجویان احساس شود.


والسلام


  • محمدحسین نورانیان
  • ۱
  • ۰

سلام دوستان


حتما اسم اقتصاد دانش بنیان رو شنیدید، تازه ممکنه خیلی هاتون هم فکر کنید که باهاش آشنایی کامل هم دارید، 


یه مشکلی هست و اون اینکه خیلی ها نمی دونن منظور از اقتصاد دانش بنیان چیه، حتی اونهایی که تو کارگروه ارزیابی شرکت های دانش بنیان هستن، 


اون چیزی که امروزه در مورد اقتصاد دانش بنیان گفته میشه اینه :

- اقتصادی که مبتنی بر محصولات با فن آوری سطح بالا است، فن آوری های سطح بالا هم برای خودش یه دنیا بحث و جدل داره !

- اقتصادی که توسط دانشمندان و افراد نخبه دانشگاهی و صنعتی شکل گرفته باشه !

- اقتصادی که بر پایه محصولاتی ویژه است که سهم زیادی از ارزش افزوده اون ناشی از دانشی باشه که به راحتی قابل حصول برای رقبا نبوده باشه !

- اقتصادی که تولید، توزیع و چرخش دانش محور اصلی ارزش آفرینی در آن باشد .

و تعاریف دیگه ای که ارزش بیان نداره


یه نکته مهم هم تعریف مبدع این موضوع ( مقام معظم رهبری ) است. ایشان در طرح موضوع اقتصاد دانش بنیان، به جای اینکه تعریف ارائه دهند، دغدغه را طرح نموده و فرمودند که امروزه نیروی انسانی متخصص قابل توجهی در کشور وجود دارد که باید استفاده شود، پس باید اقتصاد به سمتی برود که به سوی به کار گیری این عناصر بپردازد. 


کمی فلسفه


اقتصاد به طور کلی یعنی رفع نیاز حداکثری با استفاده حداقلی از منابع . ابعاد مختلفی برای اقتصاد قابل طرح هستند، مثل اقتصاد خرد، اقصاد کلان و عناوین متعددی که در علم اقتصاد مطرح است. محورهای اصلی اقتصاد عبارتند از کشاورزی و خوراک، صنعت و معدن، حمل و نقل و توریسم، بازارهای مصرفی، مسکن و موارد دیگر. 


مفهوم دانش نیز برای بیشتر مخاطبان تا حد خوبی تعریف شده است،


حقیقت اقتصاد دانش بنیان، - به زعم من - یعنی استفاده از اطلاعات پردازش شده ( دانش ) در کسب و کار، به گونه ای که دانش در تصمیم گیری  های مختلف مورد نیاز در کسب و کار، بتواند بیشترین ارزش را عاید کسب و کار کند. این تصمیم گیری ها می تواند در مرحله طراحی، تولید و یا خرید و فروش باشد. لذا می توان استفاده از دانش را در سه بخش طراحی ( تحقیق و توسعه محصول ) ، تولید و همچنین تجارت ( خرید و فروش ) دانست. 


چند سوال :


- واقعیت این است که امروزه اکثر کسب و کارهای موفق در سطح جهانی به خوبی از دانش در بخش های مختلف کسب و کار خود استفاده می کنند. آیا همه این شرکت ها باید به عنوان شرکت های دانش بنیان تلقی شوند ؟


- چرا باید شرکت های دانش بنیان حمایت مالی شوند؟ در حالی که مزیت چنین شرکت هایی، داشتن اطلاعاتی است که سایر رقبا ندارند و لذا این مزیت می تواند به آنها در موفقیت در بازار کمک کند. مکانیزم های مختلفی برای تامین مالی وجود دارد که هر کسب و کار نیازمند حمایت مالی می تواند در صورت داشتن دانش کافی در بعد اقتصادی، از آنها استفاده کند.


- چه حمایت هایی از این کسب و کارها مورد نیاز آنها بوده و می تواند حلقه های مفقوده آنها را پر نماید ؟


- آیا صرفا حمایت مالی از شرکت های دانش بنیان، سیاستی کارآمد در رفع دغدغه مقام معظم رهبری در تامین شغل برای متخصصان جوان کشور، که تعداد انها روز به روز در حال افزایش است، می باشد ؟


- آیا واقعا تمام شرکتهایی که در زیر چتر شرکت های دانش بنیان قرار دارند، در چتر حمایتی دولت قرار می گیرند؟ 


- ما به ازای کشور از حمایت شرکت های دانش بنیان چیست ؟


کلام آخر 


حرکت به سوی اقتصاد دانش بنیان نه یک مزیت، که یک لزوم برای تمامی شرکتهایی است که در کشور فعالیت می کنند. با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و نیاز کشور به استفاده بهینه از منابع، تمام شرکتها وظیفه دارند از ظرفیت های کسب و کار دانش بنیان استفاده کنند و کسب و کار خود را رونق دهند. بهتر است به جای اینکه دولت به حمایت های مالی اکتفا نموده و صرفا مشکل تامین مالی را رفع کنند، با اتخاذ تصمیمات مناسب، زمینه توسعه اقتصادی را فراهم آورد. همچنین با ایجاد مراکزی برای آموزش و مشاوره در زمینه اقتصاد دانش بنیان، بستر را برای تعالی شرکتهای موجود، در کنار ایجاد کسب و کار های جدید توانمند اقدام نماید.

    


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان 


طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه عبدیت باشه انشا الله


الآن برنامه راز رو داشتم نگاه می کردم ( برنامه ساعت 23:30 سه شنبه شب، شبکه چهار )


موضوع مسکن و عدالت اجتماعی بود، یه خلاصه ی سریع :

- یک نفر - فکر کنم - از جنبش عدالت خواه دانشجویی اومده بود و در مورد بی عدالتی و فساد در حوزه مسکن حرف هایی زد که من برای ایشون، آقای طالب زاده - مجری - و میهمان دیگه ی برنامه یک فاتحه خوندم و برنامه دارم دعای عدیله هم بخونم، در این حد !


- همون یک نفر ، یه خاطره از آقای ناطق نوری تعریف کرد که مضمونش این بود که وقتی ایشون وزیر کشور بوده، می خواستن استیضاحش کنن، رفته لیست نمایندگانی که زمین از وزارت کشور گرفتن رو رفته تو مجلس خونده و از قضا همه ی نمایندگان تو لیست بودن ! یه دعوایی شده و ایشون به سلامتی رای اعتمادشون رو گرفتن !


- یه بحث هم شد که اکثر بانک ها پولشون رو آوردن تو ملک و همین باعث شده که اکثر تولید ساختمان با هدف سرمایه گذاری باشه و همین منجر به افزایش قیمت ملک در تهران شده است ! 


- اون یکی مهمون برنامه اومد و یه پیشنهاد داد که دولت بیاد و به هر نفر به اندازه 35 متر مربع زمین بدهد تا عدالت برقرار شود. 

بعد گفت از اونهایی که بیش از این سهمیه خونه دارن، مالیات خونه رو بگیرن و همین منبع مالی می تونه باعث بشه دولت نخواد خیلی تو زحمت بیافته 


اما تحلیل من


1- اینکه یه نفر بیاد تو تلویزیون و در این سطح افشاگری و اعتراض به وضعیت مسکن انجام بده، کورسوی امید رو تو دل ما مستضعفین روشن نگه می داره، هر چند این حرف ها در شبکه چهار، ساعت 12 شب و بین کلی گزارش گفته بشه


2- اینکه جوونا جرات طرح مشکل های کشور رو  داشته باشن خوبه، اما حواسمون باشه این طرح مشکلات و فسادها، آروم آروم باعث نشه قبح این فسادها ریخته بشه ! اینجاش دیگه کار قوه قضاییه است . . . 


3- عدالت اجتماعی زمانی ایجاد نمیشه که از پولداره بگیریم بدیم به فقیره، زمانی ایجاد میشه که فقر فکری، اقتصادی و اجتماعی ریشه کن بشه، اون موقع نه فقیری می مونه که بخواهیم براش جشن گل ریزون بگیریم، نه جامعه اجازه سو استفاده از منابع رو به پولدارهای یه شبه می ده که حالا بخواهیم به سختی ازشون پول پس بگیریم.


4- کاری کنیم که مردم دل از تهران بکنن و برن به شهرهای دیگه و اونجا زندگی کنن، هم هزینه خانه در اون شهر پایین تره، هم این کار باعث میشه اونایی که تو تهران می مونن، به خاطر کاهش تقاضا هزینه های کمتری پرداخت کنن.


5- به هم رحم کنیم. بعضی وقتها فکر می کنم با این همه گناهانی که ما در تهران در حال انجامش هستیم، چرا عذاب الهی نازل نمیشه، بعضیا می گن نازل میشه تو نمی فهمی که حرف اشتباهی هم نیست، اما اگر مثلا یه زلزله ( خدای نکرده ) بیاد، چی میشه ؟ آیا جز خودمون رو می تونیم سرزنش کنیم ؟ ( البته اگر زنده بمونیم)


خدایا باران رحمتت رو به این مردم ......... نازل کن، آمین  

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


امروز می خواهم کمی به بررسی وضعیت اقتصاد امروز کشورمان - که اقتصاددانان به آن وضعیت رکود تورمی می گویند - بپردازم.


ابتدا کمی در مورد وضعیت رکود تورمی :


وجود رکود در اقتصاد یعنی تبادلات مالی کم شده است. این بدین معنی است که رشد اقتصادی در حد صفر است و حجم مجموع تبادلات در کشور رشد نکرده است. 

تورم در اقتصاد یعنی ارزش پول در حال کاهش یافتن است. افزایش قیمت به این معنی است که ارزش پول کم شده است.

حال با ترکیب این دو حالت، رکود تورمی یعنی اینکه حجم اقتصاد کشور در حال کوچک تر شدن است . . . 


این یعنی چه ؟


این وضعیت یعنی تولید ارزش در اقتصاد کشور به طور میانگین صفر است. به طور میانگین صفر یعنی اگر هم کسانی باشند که در حال ارزش آفرینی اقتصادی هستند ، در مقابل افراد بیشتری هستند که با مصرف زیاد و غیر متناسب، در حال از بین بردن ارزش های ایجاد شده هستند و به همین دلیل، کشور، به وضعیت خانواده ای با نان آوری ناتوان تبدیل شده که دارد از طریق فروش لوازم خانه اش هزینه های زیادش را تامین می کند. 


این وضعیت نمی تواند در کشورها به صورت پایدار باقی بماند، چون منابع با قابلیت نقد شوندگی زیاد به سرعت تمام شده و بایست منابع با نقدشوندگی پایین به ارزش بسیار پایین تر از ارزش واقعی فروخته شوند تا هزینه ها تامین شود. لذا کشور به سوی فقر منابع کارآمد خواهد رفت.


نقش ممکن برای اقتصاد مقاومتی 


اقتصاد مقاومتی یعنی بیشتر ارزش آفرینی کن، کمتر هزینه کن. به همین سادگی !

اما اقتصاد مقاومتی بیش از این که یک پدیده اقتصادی و یا یک نظام اقتصادی باشد، یک نظام اجتماعی قوی به عنوان پشتوانه فکری و انگیزه ای می باشد. 

حال چند سوال :

1-  کسی که تا به امروز هر چه قدر خواسته مصرف کرده و هزینه آن مصارف را آن شخص و دولت مشترکا پرداخت نموده اند، به چه دلیلی باید از مصرف خود بکاهد ؟

2- کسی که از طریق کسب و کار کاذب و غیر ارزش آفرین به کسب درآمدهای سرشار پرداخته و از طریق ارتباطات و رشوه توانسته بدون داشتن شایستگی، منافع زیادی به دست آورد، چرا باید کار خود را متوقف کند؟

3- کسی که تا به امروز ارزش آفرین نبوده و اهمیتی برای ارزش آفرینی قائل نیست، چه انگیزه ای می تواند باعث شود این فرد ارزش آفرینی کند؟

4- کشوری که مدیریت آن بر پایه هزینه درامدهای نفتی عمل می کرده و هرگز استرس تامین منابع مالی را نداشته، چطور می تواند چرخشی صد و هشتاد درجه در عملکرد خود و سیستم تحت مدیریت خود ایجاد نماید ؟


جواب : فهمیدن شرایط اضطرار در کشور و سعی برای بهبود شرایط


اگر تا به امروز رفتار شهروندان به صورت منفعت شخصی و اقتصاد بر پایه تعادل پیش رفته است، از امروز باید رفتار شهروندان به صورت منفعت اجتماعی و اقتصاد بهینه پیش برود. این تغییر نگاه شهروندان، فراتر از انگیزه های قانونی، احساسات و حتی تغییر سبک زندگی است، بلکه تغییر نگاه به زندگی می تواند این تغییر را در سطوح مختلف ایجاد نموده و شرایط را دگرگون سازد.


این یعنی انقلابی اجتماعی نه با رویکرد برون گرایانه، بلکه انقلابی درونی در سطح اجتماع 


 


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


این هم یک تیتر خبری تعجب انگیز دیگر ! لینک


داستان از این ماجراست که یک ایرانی در جزیره کیش به دلیل ناراحتی ناشی از شکست هفت بر یک برزیل مقابل آلمان دچار بیماری قلبی شده و فوت کرده است !


امروز چهارمین روز حمله اسرائیل به غزه است، حمله ای وحشیانه و نا برابر که هدفش نه فقط کشتن مسلمونا، بلکه تحقیر اسلام و مسلمینه، 

مثل اینکه یه آدم عوضی بیاد جلوی همه یه بچه را بگیره و حسابی بزنه و دور و بری ها فقط اخم کنن یا روشونو برگردونن . . . 


همه شنیدیم که حضرت علی به دلیل تعرض به زنان مسیحی که در حکومت اسلامی زمان ایشون بودن، گفتند که اگر مردی از شنیدن این موضوع دق کنه نباید سرزنشش کرد . . . 


حالا یه مردی نه به خاطر ظلمی که به مردم فلسطین، بلکه به خاطر شکست یک تیم خارجی مقابل یه تیم خارجی دیگه دق می کنه !


وقتی جامعه به سمت دوره انحطاطش میره، ارزش ها و ضدارزش ها جاشون رو با هم عوض می کنن، مردم از درک بسیاری از حقایق ناتوان می شن، 

مردم قدرت اولویت دهی به موضوعات و مدیریت توجهشون به مسائل مختلف رو از دست می دن،

مردم نیاز دارند که بیدار بشن، اما رسانه ها روز به روز مردم را مست تر می کنن، 

انسان تازه می فهمه معنی " انهم لفی سکرتهم یعمهون " یعنی چی . . . ( سوره حجر - آیه 72 )


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


تیتری که دیدید، من رو هم متعجب کرد، وقتی این رو در سایت بنیاد نخبگان دیدم ، لینک


موضوع از این قراره که " یه دانشجوی مهندسی برق دانشگاه شریف، در یک جلسه صمیمانه، در حضور سایرین به رئیس گفته ما (منظور خودش و دوستانش بودن شاید) مثل الکل خالص می مونیم، هوامون رو نداشته باشید می پریم ( می رویم خارج ) " . . . 


این جمله که خیلی هم ساده و قابل فهمه، حجم زیادی از پیامها رو به شنونده و خواننده منتقل می کنه، برخی از این موارد رو در ادامه فهرست کردم :


1- نخبه فی الذاته پرنده است ( یعنی می پرد، به معنای دقیق تر کلمه مهاجرت می کند )


2- هوای نخبه را باید داشت ( یعنی باید اولا کلی هزینه کرد نخبه تربیت کرد، بعد کلی هزینه کرد نخبه را نگهداری کرد، فشار زیادی هم به ایشان نیاوریم که خدای نکرده موجبات آزرده خاطر شدن ایشان را فراهم نسازد )


3- نخبگان عزیز کشورمان، چه در رشته های فنی، پزشکی، هنری و ... ، همه اهل حساب و کتاب هستند ( یعنی همه یه جورایی مهندس اند، حساب می کنند که کجا بهتر پول و امکانات می دهند و آنجا را برای ادامه زندگی پر افتخارشان انتخاب می کنند )


این برداشت ها را شاید 99.99 درصد مخاطبان برداشت کنند، حالا چند برداشت شخصی هم در ادامه آورده ام :


1- به حمد الله کشور به دانش بومی توسعه منابع انسانی پر توقع و نا کارآمد دست یافته است


2- دولت های قبلی و کنونی، نخبگانی را که باید وظیفه خود را خدمت به مردم، برای ادای دین به آنها بداند، تبدیل به قشری طلبکار و رفاه طلب تبدیل کرده که به خاظر کارهایی که شاید بتوانند انجام بدهند و نمی دهند، باید مورد تقدیر دائمی قرار داد !  البته این در مورد تمام نخبگان صادق نیست، اما کم نیستند نخبگانی که مصداق این مفهوم هستند . . . 


3- دولت ها، با تنظیم حمایت های بی هدف و نا کارآمد از نخبگان، به جای تبدیل استعدادهای برتر به نیروی انسانی مولد، خوش فکر و راهبردی، آنها را به نیروی انسانی کم بازده و پر هزینه ای تبدیل کرده که تنها راه استفاده از آنها ، به بردگی کشیدن آنها توسط کشورهای غربی می باشد. کشورهایی که بلد هستند چطور از آب کره بگیرند و بلدند چطور چموش ترین اسب ها را رام خود کنند ! 


4- فرهنگ کشور ما به سمتی می رود که هدف را فراموش کرده ایم و دستیابی به وسیله را هدف قرار داده و وظیفه خود را صرفا یاد گرفتن و نه به کار بستن تعلیمات قرار داده ایم. 


5- در شرایطی که همه کاسب شده اند و معیارهای تصمیم گیری آنها برای انتخاب شرایط زندگی، تلاش کمتر و پول بیشتر شده، تعالی فردی و اجتماعی صرفا شعاری برای سرگرم کردن خودمان و توهین به شعور خود و دیگران شده است !


 برداشت های دیگری نیز قابل طرح بود که بیش از این خاطر عزیزان را مکدر نمی کنم 


خدا به همه ی ما رحم کند . . . 

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام 

وقت به خیر


خداوند متعال رو شاکرم که فرصت و حالی رو به من داد تا یک فضا رو برای تبادل و انتشار مطالبم با خوانندگان عزیز انتخاب کنم و از خداوند متعال خواهشمندم که این قدرت را به من بدهد تا مستمراً به نوشتن مطالب مفید در این فضا بپردازم.


چند نکته در این وبلاگ مدنظر من می باشد :

1- نمی خواهم شهوت نوشتنم را ارضا کنم ، بلکه می خواهم نیازهایی که در جامعه داریم رو مطرح کنم و اگر چیزی به ذهنم می رسه برای حل آن طرح کنم و شما هم با دادن نظرات خودتون، در افزایش فهم من از ابعاد مختلف موضوع یاری کنید.


2- سعی می کنم موضوعات بیشتر در فضای جامعه باشه و دغدغه های من رو در این حوزه بیشتر ترسیم کنه


3- سعی می کنم فضای بحث بیشتر عقلی باشه تا احساسی ( هر چند این کار بسیار سخته اما من تلاشم رو می کنم )


4- هدفم ایجاد یک گفتمانه ( حرف بزرگیه اما شما یک برداشت مثبت از این موضوع بکنید ! )


5- سعی می کنم تا حد امکان همه رو دوست داشته باشم، اما این به آن معنی نیست که از کسی انتقاد نشه !


با آرزوی موفقیت برای همه شما عزیزان


والسلام 

  • محمدحسین نورانیان