وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

یکی از مهمترین دغدغه های همه نخبگان و آحاد مردم ایران عزیز، مدیریت کشور برای نیل به اهداف عالی نظام است، اهدافی که رسیدن به آنها با وضعیت و مسیر فعلی مدیریت کشور، به خصوص در حوزه دانش و اقتصاد، بعید به نظر می رسد. در این وبلاگ سعی شده تا نظراتی سازنده در راستای توسعه کشور مطرح شده و به تبادل نظر با سایر اندیشمندان و متخصصان پرداخته شود.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


یکی از دغدغه های مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری در فضای دانشگاهی و نخبگانی، مرجعیت علمی است. مرجعیت علمی به بیان ساده یعنی اینکه تمام افراد در سطح جهان، برای پژوهش های خود از دانش تولید شده در آن کشور استفاده نمایند. این موضوع باعث می شود تا مسیر تحقیقات در جهان به دست مرجعیت علمی رقم خورده و همه برای تایید کارهای خود ناگزیر به ارائه آن به شما باشند. در این مسیر چند دسته ابهام وجود دارد :


1 - اساس امکان تبدیل شدن به مرجعیت علمی 

2 - الزامات تبدیل شدن به مرجعیت علمی 

3 - کیفیت تبدیل شدن به مرجعیت علمی


در ادامه به ابعاد مختلف هر یک از مجموعه ابهامات فوق می پردازم


1 - اساس امکان تبدیل شدن به مرجعیت علمی ( آیا امروزه مرجعیت علمی برای یک کشور ممکن است ؟ )  

برای فهم امکان ایجاد یک مرجعیت علمی، باید نیازمندی های آن را طرح کرده و برای مدعیان مختلف ارزیابی نمود. برخی از نیازمندی های مرجعیت علمی به شرح زیر است : 

- داشتن سهم قابل توجهی در تولید دانش در سطح جهان : کشوری که بخواهد مرجعیت علمی داشته باشد، باید به اندازه کافی دانش تولید شده  برای ارائه داشته باشد. زمانی می توان یک کشور را مرجعیت علمی برای یک موضوع خاص، و یا در تمام حوزه ها دانست که بتواند به تنهایی سهم زیادی از دانش موردنظر را توسعه داده باشد. البته این سهم زیاد، یک موضوع کیفی است و تعداد مقالات زیاد، اگر صرفا توسعه کورکورانه کارهای دیگران باشد، هیچ ارزشی برای مرجعیت علمی نیست.


- داشتن نظریات جدید و اختصاص ظرفیت زیاد به پژوهش در مرز دانش : بدین معنی که به اندازه کافی حرف های جدید برای ایجاد میل در پژوهشگران در سطح جهانی ایجاد کرده باشد. این موضوع همچنین به معنای اصالت در تحقیق و عدم وابستگی محض به تلاش سایر محققان می باشد.


- داشتن قابلیت تربیت نیروی انسانی وفادار به مکتب فکری مرجعیت علمی : منظور از این قابلیت، امکان توسعه مکتب علمی توسعه داده شده در میان کسانی است که از ظرفیت های این مرجعیت علمی استفاده می کنند.


- داشتن بسترهای کافی برای انتشار دانش در سطح جهانی : زمانی می توان جهانی شد که امکان دسترسی برای پژوهشگران در سطح جهان مهیا گردد. این بستر زمانی قابل حصول است که نشریات معتبر در سطح جهانی به اندازه کافی در کشور توسعه داده شده باشند و از تمام ظرفیت های روز نظیر شبکه جهانی و سایر ظرفیت ها استفاده شود. همچنین علاقه مندی برای برگزاری کنفرانس ها و همایش ها در کشور دارای مرجعیت علمی وجود داشته باشد و امکان استقبال از این رویداد علمی در سطح جهانی وجود داشته باشد.


2 - الزامات تبدیل شدن به مرجعیت علمی 

قطعا در صورت داشتن ویژگی های ذکر شده در بالا امکان مرجعیت علمی به وجود می آید، اما چگونه می توان به این موقعیت دست یافت ؟

- داشتن مبانی فکری ریشه دار و حرکت آفرین : شاید برای دستیابی به مرجعیت علمی، نیاز به داشتن یک دین خاص نباشد، بلکه آنچه مورد نیاز است، یک جهان بینی جامع و انگیزه بخش می باشد. در کشور ما اسلام در صورتی که به درستی فهمیده شود و به درستی عمل شود، می تواند کارکردهای مورد نظر را داشته باشد.


- داشتن جرات علمی در ارائه نظریات جدید و شکافتن مرزهای دانش : قطعا داشتن نظریات جدید از الزامات مرجعیت علمی است، اما رسیدن به این موقعیت بدون جرات علمی ممکن نیست. این جرات نه تنها در ارائه دهنده نظریه، بلکه در مستمع و ارزیاب این نظریه نیز باید وجود داشته باشد.


- داشتن منابع مالی و انسانی کافی برای پژوهش


- داشتن ساختار مدیریت و اجرای متناسب با عظمت مرجعیت علمی : ساختاری قابلیت مدیریت مرجعیت علمی را دارد که در بهینه ترین وضعیت خود بوده و با بالاترین سرعت به ارائه خدمت به دانشمندان خود مشغول باشد. 


- داشتن بسترهای انتشار دانش که به عنوان سازوکار ارزیابی عملکرد علمی نیز قابل استفاده باشد : قطعا یک مرجع علمی، هم استقلال در انتشار مفاهیم موردنظر خود دارد و هم قواعد و چارچوب هایی برای ارزیابی کارهای ارسال شده برای آن جهت ارزیابی و انتشار.


- داشتن اعتماد به نفس و باور به اینکه ما می توانیم، می خواهیم و باید به این موقعیت برسیم .


- وجود ارتباط بین دانش و فن آوری و نمایان بودن اثرات مرجعیت علمی در اجتماع : زمانی می توان مرجعیت علمی را دارای پشتوانه اجتماعی دانست که نتایج مرجعیت علمی به صورت محسوس در جامعه قابل لمس باشد. برقراری چنین ارتباطی نیازمند یک نعهد اجتماعی به هدف دستیابی به مرجعیت علمی می باشد.


3 - کیفیت تبدیل شدن به مرجعیت علمی

با دانستن اینکه مرجعیت علمی چگونه محقق می گردد، این سوال پیش می آید که با چه کیفیتی میخواهیم به مرجعیت علمی دست پیدا کنیم. این موضوع شامل موارد زیر می شود :
- زبان و خط الرسم : یک ویژگی مهم در مرجعیت علمی، تعیین زبان و رسم الخط مورد نظر است. قطعا اگر کشور ایران بخواهد مرجعیت علمی پیدا کند، باید زبان فارسی را به عنوان زبان معیار مرجعیت علمی انتخاب کند، این بدین معنی است که باید همه پژوهشگران در سطح جهان این زبان را یاد گرفته و با رسم الخط فارسی آشنا شوند، آیا این وضعیت ممکن است، در شرایطی که تعداد فارسی زبانان شاید به 100 میلیون هم نرسد، اما انگلیسی زبانان ده ها برابر بوده و کسانی که زبان انگلیسی بلد هستند، اکثریت جهان را به خود اختصاص می دهد !

- حوزه نفوذ مرجعیت علمی : باید مرجعیت علمی مشخص کند که چه حوزه جغرافیایی و یا نژادی را برای مرجعیت انتخاب کرده و یا مرجعیت خود را 
جهانی می بیند. این موضوع در نحوه توسعه و تبلیغ و ترویج مرجعیت علمی موثر بوده و بسته به نوع نگاه به موضوع از این منظر، شرایط مختلفی را بهه دست می دهد. 

- حوزه پوشش مرجعیت علمی : شاید در گذشته یک مکتب، مرجعیت علمی در علمی خاص را دارا بود. و یا شاید یک نفر در علمی مشخص، دارای جامعیت بوده، به گونه ای که به تنهایی می توانسته مرجع علم مشخص باشد، اما امروزه به دلیل توسعه بسیار سریع علم، افراد زنده که هیچ، حتی بسیاری از مراکز جهانی نیز نمی توانند یک تنه ادعای مرجعیت علمی حتی در یک حوزه خاص از علمی مشخص داشته باشند. به همین دلیل، سطح این ادعا در میان انجمن های علمی بزرگ و کنسرسیوم های علمی بزرگ قابل طرح می باشد، آن هم در حوزه ای خاص.
علاوه بر این، به دلیل بین دشته ای شدن بسیاری از علوم جدید، ارتباطی ناگسستنی بین علوم پزشکی، انسانی و فنی به وجود آمده که لزوم توسعه متناسب این علوم در کنار هم را ایجاد نموده است. این ویژگی بدین معنا است که مرجعیت علمی باید پوششی جامع به علوم مختلف داشته باشد، وگرنه نمی تواند در دنیای امروز عمر چندانی داشته باشد.

- نوع برخورد با مراجع علمی و مکاتب علمی جهانی : در کنار تمام تلاش ها برای دستیابی به مرجعیت علمی، داشتن ارتباط عقلانی و منطقی با سایر مکاتب و نظریات دارای اهمیت است. در صورتی که بتوان از ظرفیت های سایر مکاتب و مراکز علمی برای پیشبرد اهداف مشترک استفاده نمود، زمینه برای هضم آنها در درازمدت در مرجعیت خود به وجود می آید. همچنین برخورد مثبت با سایر اندیشه ها، زمینه کاهش مقاومت سایر مکاتب بر ای مشارکت در پیشبرد اهداف مرجعیت را فراهم می کند، هرچند این نوع نگاه، همواره خطر التقاطی شدن اندیشه ها را دارا می باشد که باید به صورت مقتضی با آن مقابله نمود.

امید است این مرور سریع ابعاد مختلف و ابهامات، بتواند در درک بهتر موضوع کمک کند.


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


یک موضوع بسیار مهم در فضای دانشگاهی که مثل بسیاری از موضوعات مهم دیگر دانشگاهی مورد توجه قرار نگرفته و کمتر به آن پرداخته شده، موضوع کرسی های آزاد اندیشی است.

 

به دلیل اهمیتی که این موضوع در روند توسعه نیروهای فارق التحصیل دانشگاه ها دارد، در یادداشتی به بررسی چالش هایی پرداخته شده که این فرآیند را دچار اختلال نموده است.


کرسی های آزاد اندیشی با هدف ایجاد توانمندی طرح موضوع و ارائه تحلیل در مورد موضوعات مختلف در فضای دانشگاهی مطرح شد. توسعه این فرآیند در دانشگاهها به فرموده مقام معظم رهبری مورد تایید قرار گرفته است. اما مشاهده می شود که تلاش ها در این حوزه بسیار کمرنگ بوده و تناسبی با اصرار صورت گرفته توسط رهبری ندارد. در ادامه به چند ایراد موجود در این مسیر پرداخته شده است :


می توان مشکلات مربوط به کرسی های آزاد اندیشی را به سه یخش مشکلات کرسی، مشکلات آزاد بودن و مشکلات اندیشه تقسیم نمود :


1- مشکلات کرسی : منظور از مشکلات کرسی، مشکلات زیرساختی ای است که برای اجرای چنین فرآیندی مورد نیاز است. برای مثال :

      - بسیاری از دانشگاهها امکانات برگزاری مناسب یک کرسی آزاد اندیشی را ندارند

      - بسیاری از دانشگاهها امکان برگزاری را به طور مشخص فراهم نمی کنند.

      - یک هندسه و شرایط مشخص برای برگزاری کرسی ها به وجود نیامده است

      - بستری برای اطلاع رسانی و همچنین فضایی ( مجازی ) برای ثبت و ذخیره و انتشار مباحثات وجود ندارد.


2- مشکلات مربوط به آزاد بودن : منظور از آزاد بودن، امکان طرح موضوع و شرکت در مباحث برای همه افراد جامعه دانشگاهی می باشد. برای مثال:

      - معمولا قشری که برگزارکننده کرسی می باشند، بیشتر از اجرای فرآیند، به دنبال انتقال مفاهیم مورد نظر خود به مخاطبان می باشند.

      - مفهوم آزادی به خوبی برای دانشجویان تعریف نشده و التزام چندانی به احترام به آزادی افراد در محدوده قانونی برای آنها وجود ندارد. البته یکی از اهداف کرسی های آزاد اندیشی یاد دادن این موضوع به دانشجویان و جامعه دانشگاهی است.

      - ساختار دانشگاهها به دلیل محافظه کاری، جرات دادن آزادی در محدوده قانون را به دانشجویان نمی دهد. این مشکل که در بعد زیرساختی نیز به آن اشاره شد، ظرفیت های استفاده از کرسی های آزاد اندیشی را به صورت بالفعل تهدید می کند.

      - به دلیل نگاه سلسله مراتبی مسئولان دانشگاه به دانشجویان، معمولا هزینه استفاده از آزادی برای دانشجویان بسیار بالا می باشد. منظور این است که مسئولان حتی اگر امکان برگزاری یک کرسی آزاد اندیشی را فراهم کنند، در صورت طرح موضوعاتی بر خلاف نظر آنها، گوینده موضوع باید و حتی برگزار کنندگان باید هزینه این تقابل فکری را پرداخت کنند.

      - آزاد بودن در عین منطقی بودن کلا برای ایرانیان کاری تمرین نشده و سخت می باشد


3- مشکلات مربوط به اندیشه : منظور از این موضوع، بعد محتوایی کرسی های آزاد اندیشی می باشد. برای مثال :

      - متاسفانه امروزه دانشجویان بسیار محدودی دارای مطالعه در حوزه های غیر درسی هستند و لذا در مواردی هم که اندیشه ای طرح می شود، چندان به اصالت آن اندیشه نمی توان اطمینان داشت.

      - دانشجویان رقبتی برای درگیر شدن در این فرآیند ندارند. چون در بهترین حالت به دانشگاه به عنوان محلی برای یادگیری مهارت های همسو با درس دانسته و کارکردهای کرسی های آزاد اندیشی برای آنها چندان اهمیتی ندارد.

      - دانشجویان به دلیل داشتن ذهنیت منفی نسبت به این دسته از فعالیتهای دانشگاهی و شاعبه حزبی بودن و تغذیه از بیرون اندیشه ها، مقاومت زیادی نسبت به این فرآیند داشته و کمتر با رویکرد استدلالی به مواجهه با موضوع می پردازند.

      - دانشجویان جرات قرار گیری در طوفان فکری ناشی از کرسی های ازاد اندیشی را نداشته و به دلیل سطحی بودن معلوماتشان، کمتر ریسک ورود به چنین فضایی را می پذیرند.


با وجود چنین مشکلاتی، شاید نتوان امیدی به موفقیت کرسی های آزاد اندیشی داشت، مگر اینکه این چالش ها رفع شده و در مهمترین بعد، نیاز به چنین فرآیندی توسط خود دانشجویان احساس شود.


والسلام


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

عید فطر مبارک

سلام دوستان


عید فطر بر شما و همه مسلمین جهان تهنیت باد،


انشا الله یک ماه عبادت و تذکیه برای همه شما عزیزان مبارک بوده باشد،


موفق باشید


یا علی

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰
سلام دوستان
در آستان امام رءوف دعاگوی همه شما عزیزان هستم
  • محمدحسین نورانیان
  • ۱
  • ۰

سلام دوستان


حتما اسم اقتصاد دانش بنیان رو شنیدید، تازه ممکنه خیلی هاتون هم فکر کنید که باهاش آشنایی کامل هم دارید، 


یه مشکلی هست و اون اینکه خیلی ها نمی دونن منظور از اقتصاد دانش بنیان چیه، حتی اونهایی که تو کارگروه ارزیابی شرکت های دانش بنیان هستن، 


اون چیزی که امروزه در مورد اقتصاد دانش بنیان گفته میشه اینه :

- اقتصادی که مبتنی بر محصولات با فن آوری سطح بالا است، فن آوری های سطح بالا هم برای خودش یه دنیا بحث و جدل داره !

- اقتصادی که توسط دانشمندان و افراد نخبه دانشگاهی و صنعتی شکل گرفته باشه !

- اقتصادی که بر پایه محصولاتی ویژه است که سهم زیادی از ارزش افزوده اون ناشی از دانشی باشه که به راحتی قابل حصول برای رقبا نبوده باشه !

- اقتصادی که تولید، توزیع و چرخش دانش محور اصلی ارزش آفرینی در آن باشد .

و تعاریف دیگه ای که ارزش بیان نداره


یه نکته مهم هم تعریف مبدع این موضوع ( مقام معظم رهبری ) است. ایشان در طرح موضوع اقتصاد دانش بنیان، به جای اینکه تعریف ارائه دهند، دغدغه را طرح نموده و فرمودند که امروزه نیروی انسانی متخصص قابل توجهی در کشور وجود دارد که باید استفاده شود، پس باید اقتصاد به سمتی برود که به سوی به کار گیری این عناصر بپردازد. 


کمی فلسفه


اقتصاد به طور کلی یعنی رفع نیاز حداکثری با استفاده حداقلی از منابع . ابعاد مختلفی برای اقتصاد قابل طرح هستند، مثل اقتصاد خرد، اقصاد کلان و عناوین متعددی که در علم اقتصاد مطرح است. محورهای اصلی اقتصاد عبارتند از کشاورزی و خوراک، صنعت و معدن، حمل و نقل و توریسم، بازارهای مصرفی، مسکن و موارد دیگر. 


مفهوم دانش نیز برای بیشتر مخاطبان تا حد خوبی تعریف شده است،


حقیقت اقتصاد دانش بنیان، - به زعم من - یعنی استفاده از اطلاعات پردازش شده ( دانش ) در کسب و کار، به گونه ای که دانش در تصمیم گیری  های مختلف مورد نیاز در کسب و کار، بتواند بیشترین ارزش را عاید کسب و کار کند. این تصمیم گیری ها می تواند در مرحله طراحی، تولید و یا خرید و فروش باشد. لذا می توان استفاده از دانش را در سه بخش طراحی ( تحقیق و توسعه محصول ) ، تولید و همچنین تجارت ( خرید و فروش ) دانست. 


چند سوال :


- واقعیت این است که امروزه اکثر کسب و کارهای موفق در سطح جهانی به خوبی از دانش در بخش های مختلف کسب و کار خود استفاده می کنند. آیا همه این شرکت ها باید به عنوان شرکت های دانش بنیان تلقی شوند ؟


- چرا باید شرکت های دانش بنیان حمایت مالی شوند؟ در حالی که مزیت چنین شرکت هایی، داشتن اطلاعاتی است که سایر رقبا ندارند و لذا این مزیت می تواند به آنها در موفقیت در بازار کمک کند. مکانیزم های مختلفی برای تامین مالی وجود دارد که هر کسب و کار نیازمند حمایت مالی می تواند در صورت داشتن دانش کافی در بعد اقتصادی، از آنها استفاده کند.


- چه حمایت هایی از این کسب و کارها مورد نیاز آنها بوده و می تواند حلقه های مفقوده آنها را پر نماید ؟


- آیا صرفا حمایت مالی از شرکت های دانش بنیان، سیاستی کارآمد در رفع دغدغه مقام معظم رهبری در تامین شغل برای متخصصان جوان کشور، که تعداد انها روز به روز در حال افزایش است، می باشد ؟


- آیا واقعا تمام شرکتهایی که در زیر چتر شرکت های دانش بنیان قرار دارند، در چتر حمایتی دولت قرار می گیرند؟ 


- ما به ازای کشور از حمایت شرکت های دانش بنیان چیست ؟


کلام آخر 


حرکت به سوی اقتصاد دانش بنیان نه یک مزیت، که یک لزوم برای تمامی شرکتهایی است که در کشور فعالیت می کنند. با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و نیاز کشور به استفاده بهینه از منابع، تمام شرکتها وظیفه دارند از ظرفیت های کسب و کار دانش بنیان استفاده کنند و کسب و کار خود را رونق دهند. بهتر است به جای اینکه دولت به حمایت های مالی اکتفا نموده و صرفا مشکل تامین مالی را رفع کنند، با اتخاذ تصمیمات مناسب، زمینه توسعه اقتصادی را فراهم آورد. همچنین با ایجاد مراکزی برای آموزش و مشاوره در زمینه اقتصاد دانش بنیان، بستر را برای تعالی شرکتهای موجود، در کنار ایجاد کسب و کار های جدید توانمند اقدام نماید.

    


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان 


طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه عبدیت باشه انشا الله


الآن برنامه راز رو داشتم نگاه می کردم ( برنامه ساعت 23:30 سه شنبه شب، شبکه چهار )


موضوع مسکن و عدالت اجتماعی بود، یه خلاصه ی سریع :

- یک نفر - فکر کنم - از جنبش عدالت خواه دانشجویی اومده بود و در مورد بی عدالتی و فساد در حوزه مسکن حرف هایی زد که من برای ایشون، آقای طالب زاده - مجری - و میهمان دیگه ی برنامه یک فاتحه خوندم و برنامه دارم دعای عدیله هم بخونم، در این حد !


- همون یک نفر ، یه خاطره از آقای ناطق نوری تعریف کرد که مضمونش این بود که وقتی ایشون وزیر کشور بوده، می خواستن استیضاحش کنن، رفته لیست نمایندگانی که زمین از وزارت کشور گرفتن رو رفته تو مجلس خونده و از قضا همه ی نمایندگان تو لیست بودن ! یه دعوایی شده و ایشون به سلامتی رای اعتمادشون رو گرفتن !


- یه بحث هم شد که اکثر بانک ها پولشون رو آوردن تو ملک و همین باعث شده که اکثر تولید ساختمان با هدف سرمایه گذاری باشه و همین منجر به افزایش قیمت ملک در تهران شده است ! 


- اون یکی مهمون برنامه اومد و یه پیشنهاد داد که دولت بیاد و به هر نفر به اندازه 35 متر مربع زمین بدهد تا عدالت برقرار شود. 

بعد گفت از اونهایی که بیش از این سهمیه خونه دارن، مالیات خونه رو بگیرن و همین منبع مالی می تونه باعث بشه دولت نخواد خیلی تو زحمت بیافته 


اما تحلیل من


1- اینکه یه نفر بیاد تو تلویزیون و در این سطح افشاگری و اعتراض به وضعیت مسکن انجام بده، کورسوی امید رو تو دل ما مستضعفین روشن نگه می داره، هر چند این حرف ها در شبکه چهار، ساعت 12 شب و بین کلی گزارش گفته بشه


2- اینکه جوونا جرات طرح مشکل های کشور رو  داشته باشن خوبه، اما حواسمون باشه این طرح مشکلات و فسادها، آروم آروم باعث نشه قبح این فسادها ریخته بشه ! اینجاش دیگه کار قوه قضاییه است . . . 


3- عدالت اجتماعی زمانی ایجاد نمیشه که از پولداره بگیریم بدیم به فقیره، زمانی ایجاد میشه که فقر فکری، اقتصادی و اجتماعی ریشه کن بشه، اون موقع نه فقیری می مونه که بخواهیم براش جشن گل ریزون بگیریم، نه جامعه اجازه سو استفاده از منابع رو به پولدارهای یه شبه می ده که حالا بخواهیم به سختی ازشون پول پس بگیریم.


4- کاری کنیم که مردم دل از تهران بکنن و برن به شهرهای دیگه و اونجا زندگی کنن، هم هزینه خانه در اون شهر پایین تره، هم این کار باعث میشه اونایی که تو تهران می مونن، به خاطر کاهش تقاضا هزینه های کمتری پرداخت کنن.


5- به هم رحم کنیم. بعضی وقتها فکر می کنم با این همه گناهانی که ما در تهران در حال انجامش هستیم، چرا عذاب الهی نازل نمیشه، بعضیا می گن نازل میشه تو نمی فهمی که حرف اشتباهی هم نیست، اما اگر مثلا یه زلزله ( خدای نکرده ) بیاد، چی میشه ؟ آیا جز خودمون رو می تونیم سرزنش کنیم ؟ ( البته اگر زنده بمونیم)


خدایا باران رحمتت رو به این مردم ......... نازل کن، آمین  

  • محمدحسین نورانیان