وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

یکی از مهمترین دغدغه های همه نخبگان و آحاد مردم ایران عزیز، مدیریت کشور برای نیل به اهداف عالی نظام است، اهدافی که رسیدن به آنها با وضعیت و مسیر فعلی مدیریت کشور، به خصوص در حوزه دانش و اقتصاد، بعید به نظر می رسد. در این وبلاگ سعی شده تا نظراتی سازنده در راستای توسعه کشور مطرح شده و به تبادل نظر با سایر اندیشمندان و متخصصان پرداخته شود.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


بعد از کلی مذاکره و رسیدن به جمع بندی، قرار بر این شد که ایران و آمریکا این توافق نامه را بررسی کنند و در صورت قبول طرفین و در نهایت در صورت تصویب در مجلس و شورای عالی امنیت ملی و عدم تعارض با منافع ملی، توافق نامه به یک سند بین المللی تبدیل شود، اما فریب آمریکا باعث شد تا پیش نویس او با تصویب تمام اعضای شورای امنیت رسمی شده و ایران موظف به اجرای تعهدات شود. در عین حال موضوع تحریم ها و ... هم به صورت مورد دلخواه آمریکا تصویب شد.


با یک مثال تاریخی می خواهم موضوع بالا را یه زبان ساده تبیین کنم :


در جنگ صفین، بعد از اینکه سپاه حضرت علی در حال پیروزی در جنگ بود، سپاه معاویه قران سر نیزه کردند و برخی سپاهیان احمق سپاه حضرت علی، به محاصره امام علی پرداختند و گفتند اگر حکمیت ( همان مذاکره خودمان ) را نپذیری تو را خواهیم کشت. ایشان هم قبول کردند، و ابو موسی اشعری به عنوان حکم از سوی سپاه تعیین شد ( آن هم به درخواست همان سپاهیان احمق سپاه حضرت علی ). ابو موسی اشعری، آن مردک ساده لوح که خیلی هم ادعا داشت ( . . . ) و شاید به گذشته خود می بالید و خود را در سطح بالایی می دانست، آمد و با عمرو عاص که فریب در ذاتش نهادینه بود، به مذاکره پرداخت. قرار شد تا هم معاوبه و هم علی از خلافت خلع شوند ( هر دو عقب نشینی کنند ) ، اول ابوموسی اشعری بالای منبر رفت و علی را از خلافن منع کرد، سپس عمرو عاص به بالای منبر رفت و معاویه را خلیفه مسلمانان نامید.


ما ندیده و نشناخته گول خوردیم و عقب نشینی خود را اعلام کردیم، آنها هم زدند و آن را مصوب کردند و تعهدات خودشان ماند برای بررسی :-)


سال 88 که جنگ جمل شبیه سازی شد،  سال 94 هم که جنگ صفین ...


مقداری منتظر بمانیم، به زودی جنگ نهروان هم به راه خواهد افتاد،


خدا کند که ما از خوارج نباشیم ... 

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


عید فطر بر همه شما عزیزان مبارک باشد انشاالله،


ماه رمضان امسال حسابی گرم و نفس گیر بود، فکر می کنم خدا هم یه عیدی حسابی به هممون بده،


التماس دعا

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


یک موضوع بسیار مهم که خیلی وقت است که ذهنم رو درگیر خودش کرده همین مسئله عرق به میهن است. در این نوشته می خواهم کمی در مورد این موضوع و شرایط امروز جامعه از این منظر بحث کنم.


عرق به میهن نوعی وابستگی است. وابستگی یعنی مجموعه وسیعی از یادها، خاطرات، تمایلات و دلبستگی ها که وقتی ایجاد می شود، انسان در رفتارهایش آن وابستگی را مورد توجه قرار می دهد.


عرق به میهن مفهوم متعالی ای است که با عرق به خانواده، قومیت، زادبوم و در نهایت فرهنگ و رسوم توسعه می یابد و در عرق به میهن به حد اعلای خود می رسد.

برای به وجود آمدن عرق در فرد، باید وابستگی های مختلفی به انچه مورد نظر است در طی زمان به وجود آید، ریشه بدواند و در نهایت به جزیی از باورهای فرد تبدیل می شود.

در سبک زندگی سنتی، فرد از کودکی با کار در کنار پدر و مادر و خانواده، به خانواده عرق پیدا می کند. دور هم نشستن و مرور خاطرات بزرگان خانواده، مرور وقایع اخیر و صحبت در مورد موضوعات مورد علاقه باعث افزایش همبستگی بین اعضای خانواده می شده و همین منجر به ایجاد علقه نسبت به خانواده در هر یک از اعضای خانواده می شده است.

همین سازوکارها در فامیل، شهر و کشور نیز قابل تعریف و بازسازی است.

عرق به میهن و قومیت، در پایگاههای اجتماعی جامعه سنتی ایران نظیر مساجد و حسینییه ها، خانه های بزرگ، بازارها و همچنین مکتب خانه ها و حتی مزارع فرصت رشد و نمو داشته است.

اما امروز ...

با گسترش شبکه های ارتباطی و ابزارهایی نظیر شبکه های ماهواره ای ، سایت های مختلف خبری و امروزه شبکه های اجتماعی همراه، الگوهای تعامل بین افراد جامعه تغییر کرده است. افراد بیشترین ظرفیت ادراکی و تفکری خود را در زمان استفاده از شبکه های ماهواره ای و اجتماعی صرف می کنند و شاید وابستگی آنها به فیس بوک، بیش از وابستگی انها به جامعه واقعی اطرافشان است.

این مجازی زدگی در زندگی، منجر به کاهش علقه به واقعیاتی نظیر خانواده ، شهر، قومیت و کشور می شود.

البته از عوامل موثر بر این مجازی زدگی می توان به افزایش سن ازدواج، بیکاری جوانان و همچنین رشد نامتوازن توقعات آنها در مقایسه با توانایی هایشان اشاره نمود. 

لذا این خطر امروزه بسیار جدی است که جوانان امروزی کمتر از نسل های قبل به هویت خود دل بستگی دارند و متاسفانه شاهد ان هستیم که دلبستگی انها به جوامع مجازی ای که در آنها مجازاً حاضر هستند، بیش از دلبستگی انها به خانواده، به عنوان یکی از مهمترنی پایگاههای اجتماعی در جامعه می باشد.

امید است با ایجاد بسترهای تشویقی برای جذب جوانان، بتوان انها را نسبت به واقعیت ها خوش بین تر نمود و انها را در فضای واقعی بیشتر حاضر نمود .
  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


وقت به خیر


بنیاد ملی نخبگان یک مستند در مورد مهاجرت نخبگان با نام عاقبت ماهی ها تولید و منتشر کرده که می خواهم در این فرصت کمی به بررسی حرف های گفته شده در آن بپردازم .


در این مستند، سعی شده تا مفهوم دین داشتن نخبگان به کشور به عنوان دلیل و انگیزه اصلی بازگشت به وطن مطرح شود. یک نگاه هم نیاز طبیعی انسان به بازگشت به موطن خود بعد از پنجاه سالگی است ( که با مقایسه شرایط انسان ها و ماهی ها عنوان شده بود ! ).


در این مستند کسانی که محوریت بحثها را به عهده داشتند، دکتر ایمان افتخاری ( استاد ریاضی پژوهشگاه IPM ) دکتر نایبی ( استاد برق دانشگاه شریف ) و دکتر موحدی ( استاد شیمی - فیزیک دانشگاه تهران ) بودند. این اساتید سعی کردند تا با ترسیم کلی از فضای علمی جهان و برشماری ویژگیهای این دو فضا، به مخاطب القا کنند که 1- خارج شاید برای درس خوب باشد اما برای زندگی خوب نیست، 2- پیر بشوی باید برگردی، 3- به کشور دین دارید پس باید برگردید و 4- اصلا خارج رفتن با این منطق که بعدش بر می گردیم و به کشور کمک می کنیم امکان پذیر نیست ...

بعد هم احتمالا سعی داشتند که افراد را به فکر وا دارند.


اما چند حرف زده شد که نشان از مهندسی ضعیف دیالوگ ها داشته و اساس برنامه این مستند مهندسی شده را به هم می ریخت :


1- دکتر نایبی در یکی از صحبت های خود گفت که کشور ما جهان سوم است و به همین دلیل ما باید برای انجام کارهای علمی با خیلی ها در داخل بجنگیم !


2- دکتر موحدی نیز در ابتدای صحبت هایش گفت کشورهای خارجی توانسته اند دانشگاه هایی بسازند با عظمت و با توانایی بالا و کارآمد و ...


3- در بین مصاحبه ها نیز پلان هایی از مستند آلبرتا پخش شد که یکی از مصاحبه شونده ها گفت این کشور خیلی خوب و تمیز است، خیلی افراد مهربان و همدل هستند، خیلی برخوردها خوب است .... اما کشور خود تو نیست !


حالا من چند سوال از تولید کنندگان این مستند می پرسم ؟


1- اصلا برای چه جوانان کشور تمایل به مهاجرت برای ادامه تحصیل، زندگی و کار دارند ؟


2- دین به کشور داشتن یعنی چه؟


3- چرا باید جوانان و نخبگان نسبت به کشورشان علقه داشته باشند ؟ ( این سوال در یک متن جداگانه - به زودی - در همین وبلاگ بحث خواهد شد )


4- در این جامعه فقط نخبگان به کشور دین دارند؟ اما مثلا مسئولانی که تمام قدرن و ثروت کشور در دستان آنهاست، دین ندارند؟ واقعیت این است که این مسئولان نه تنها دین ندارند بلکه نسبت به عملکردشان پاسخ گو نیز نیستند !


5- آیا فکر می کنید اگر همین نخبگان که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند، برگردند، می توان از آنها استفاده کرد یا صرفا می خواهید اینجا هدر بروند ؟


6- بهتر نیست به جای پرداختن به فرار نخبگان به خارج از کشور، کمی به فکر هدر رفت نخبگان در داخل کشور باشید، شاید این موضوع بیشتر به درد کشور بخورد


والسلام علی من اتبع الهدی

  • محمدحسین نورانیان