سلام دوستان
وقت به خیر
روز دوازدهم اردیبهشت ماه امسال مصادف با میلاد امیر مومنان امام علی علیه السلام بود
و همچنین مصادف بود با روز معلم
و از قضا امسال مصادف شد با اختتامیه مسابقات برنامه نویسی بیان
( شرکتی این سیستم وبلاگ را توسعه داده است و به گونه ای بر گردن ما حق دارد :-) )
از قضا من هم در این مراسم دعوت شده بودم و فرصتی به دست آمد تا دوستان قدیم را نیز ملاقات کنم
از مشکلات جشن می توان به تاخیر حدود 1 ساعته و حذف برخی برنامه ها اشاره کرد که چندان هم به چشم من مشکل نبود، هرچند یک موجودی آوردند که دلقک بازی در بیاورد که در آخر انچه رخ داد قبح زدایی از ارتباطات با نامحرم بود که مطمئن هستم خود مجموعه نسبت به این موضوع حساسیت دارد و ناراحتی انها را بیشتر نمی کنم.
اما از نکات جالب این برنامه، حضور شرکت کنندگان خارجی بود که معلوم بود هم خیلی خسته شده اند و هم برنامه ها جذابیتی برای آنها نداشت
همچنین برخی صحبت های آقای غدیری مدیرعامل شرکت که بعدا در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد
یک اتفاق جالب دیگر هم اجرای آقای محمد اصفهانی بود که به دلیل حذف برنامه موسیقی دیگر تدارک دیده شده، مجبور شد بدون هماهنگی دو آهنگ اضافی نیز اجرا کند که خود هم جالب بود هم تاسف بار
از این موضوعات سطحی بگذریم، دیروز در مورد بیان نکاتی به نظرم رسید که لازم دیدم مطرح کنم، شاید شما مخاطبان نیز نظری داشته باشید و منت بگذارید و نظر خود را مطرح کنید :
1- بیان قطعا شرکتی نوپا است. این حرف نه یک حرف تحقیرآمیز، بلکه برداشتی کاملا بی طرفانه از حرفهایی است که آقای غدیری در مراسم زد. اینکه فشارهای نهادهای دولتی و غیردولتی باعث کند شدن کار می شود، تجربه ای است که بسیاری از شرکت های فعال مستقل در کشور تجربه می کنند. با آنکه استقلال کامل بیان هنوز برای خود من قابل باور نیست، اما این قاعده بازی در اکثر کشورها از جمله کشور ما است که شرکت های مستقل با مشکلات متعددی روبرو می شوند که ناشی از رقابت ناسالم رقبای وابسته به محافل قدرت است. بیان باید در طی سالیان گذشته استراتژی های خود را برای مواجهه با این شرایط توسعه داده باشد و گفتن این حرفها جز ایجاد نا امیدی برای مخاطب هیچ سود دیگری ندارد . . .
2- بیان شرکتی به شدت درون گرا است ! بیان مانند یک بچه باهوش اما با قدرت ارتباط اجتماعی پایین است که سخت حاضر می شود با هم سن و سالهای خود ارتباط برقرار کند. یکی از مصادیق برجسته این ادعا نیز ، نبود هیچ اسپانسر دیگری غیر از خود بیان بود. اشکالی نداشت اگر مسابقه برنامه نویسی بیان، اسپانسرهای دیگر نیز داشت. این اسپانسرها می توانستند منافع خوبی را برای بیان داشته باشند، هرچند از قواعد معامله، منفعت برای طرف مقابل هم هست . . .
3- بیان خیلی جوان است ! جوان بودن بیان باعث می شود تا به راحتی با مراکز پیر و فرتوتی مثل وزارت خانه های مختلف و سازمانهای عریض و طویل دولتی نتواند خوب بجوشد. اینکه مدیرعامل جوان باشد اشکالی ندارد، ولی باید حتما بلد باشد فرهنگ سازمانی خود را به گونه ای توسعه دهد که امکان پذیرش شرایط نامطلوب سازمانهای دولتی به حد نیاز وجود داشته باشد.
4- ابعاد بیان مشخص نیست ! هنوز معلوم نیست بیان می خواهد چه کند، آیا می خواهد یک گوگل ایرانی باشد، یک آی بی ام ایرانی باشد، یک یاهوی ایرانی باشد یا فقط یک چیزی باشد، هر چه شد خدا بدهد برکت . . . این تصویر گنگ باعث می شود تا مشتریان بیان، نتوانند به آن عرق پیدا کنند، وابستگی شان به بیان محدود بماند و این وابستگی به سادگی با سرویس های دیگر جایگزین شود.
5- بیان مراقب باشد فضای نیروی انسانی خود را از یک فضای واقع گرا و مصمم به فضایی ایده آل گرا و احساسی تبدیل نکند . . .
6- با تمام این احوالات و نقدهای تند - که البته هدفی جز بهتر شدن آن ندارد - بیان دوست داشتنی است، لا اقل برای من و همین یعنی موفقیت بیان در مورد من
موفق باشید دوستان
موفق باشی بیان
- ۹۴/۰۲/۱۴