سلام دوستان
امروز بعد از مدتها فرصت شد تا مجددا در مورد اقتصاد مقاومتی فرصتی را اختصاص داده و یادداشتی بنویسم
انچه که در این مدت من را بسیار به خود مشغول کرد، عدم درک بسیاری از مسئولان، حتی از مقدمات و نه خود اقتصاد مقاومتی است،
برای مثال، برای یک بعد از اقتصاد مقاومتی که به اصطلاح دوستان اقتصاد دانش بنیان است، سازمان بنیاد نخبگان و معاونت علمی و فن آوری ریاست جمهوری متولی شده که متاسفانه علیرغم تمام امیدها، به دست افرادی کم آشنا به مفاهیم اقتصادی و علمی تصمیماتی گرفته می شود و حرفهایی زده می شود که نگرانی زیادی را در طبقه ی دانشی کشور ایجاد می کند.
برای مثال، یک اشتباه فاحش در سیاست گذاری و حمایت از افراد مستعد تجاری - که اصطلاحا استارتاپ ها اطلاق می شود - تمرکز زیاد بر روی فن اوری اطلاعات است و به فراموشی سپردن سایر ارکان دانشی و حوزه های مهم نظیر صنایع سنگین، معادن و پتروشیمی و همچنین کشاورزی و دام پروری.
امروزه بیشتر استارتاپها می خواهند خدماتی را به مشتریان نهایی بدهند و پولی بگیرند و کمتر به نیازهای اصلی کشور پرداخته شده است. در واقع در موجی که در کشور راه افتاده، افراد مغازه هایشان را دارند در فضای مجازی باز می کنند و سعی می کنند از ابزارهای پول سازی در این فضا استفاده کنند و خیلی به دنبال حل مسئله به روش جدید و یا کمک به صنایع برای حل مسائلشان نیستند. این رویکرد به دلیل عدم تحقق مقدمات اقتصاد مقاومتی است.
یکی از مهمترین مقدماتی که برای اقتصاد مقاومتی متصور است، ایجاد زیرساخت های فرهنگی است که در آن، هم مشتریان و هم صاحبان کسب و کار بدانند که باید از منابعی که دارند برای ارزش افرینی در این فضا استفاده کنند و نه صرفا مجازی سازی تجارت.
مقدمه دیگر، توسعه مراکزی است که بتوانند تحلیل های دقیق از عملکرد کسب و کار ارائه دهند و به اصطلاح مشاوره کسب و کار بدهند. در واقع بسیاری از صاحبان کسب و کار فرصتی برای چکش کاری ایده های خود نداشته اند و کسی نبوده که چکش کاری انجام دهد. به همین دلیل، کسب و کارهای زیادی طبق مدل اولیه شکست می خورند و یا در صورت بقا، کسب و کار خود را تغییر داده اند.
نکته ی دیگر، نگاه رقابتی به این موضوع است که هر کس هر ایده ای داشت می تواند خود یک کسب و کار را آغاز کند. در صورتی که شروع کسب و کار اصلا ساده نیست و اتفاقا ترجیح دارد تا افراد قبل از ایجاد کسب و کار خودشان، در کسب و کارهای دیگران به خوبی کار کنند و تجربه بیاندوزند تا در زمان استقلال، تجربه کافی برای رویایی با مسائل را داشته باشند.
ایراد دیگر نیز توجه زیاد به ایده و توجه بسیار کمتر به مشتری و همچنین دینامیک بازارها است.
و ایرادات دیگری که ریشه های فرهنگی داشته و ناشی از عدم آموزش صحیح و روشن مفاهیم و ویژگی های کسب و کار به مستعدین و صاحبان ایده است.
امید است صدا و سیما و دانشگاه به عنوان سازمان های مسئول در این زمینه بیشتر به وظایف خود توجه نشان دهند و با دقت و توجه کافی، به مسئولیت خود بپردازند
یا علی
- ۹۵/۱۱/۲۵