وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

وبلاگ شخصی محمدحسین نورانیان

در این فضا به نوشتن موضوعات مورد علاقه، در حوزه اجتماعی و به خصوص فضای علمی و نخبگانی پرداخته می شود.

یکی از مهمترین دغدغه های همه نخبگان و آحاد مردم ایران عزیز، مدیریت کشور برای نیل به اهداف عالی نظام است، اهدافی که رسیدن به آنها با وضعیت و مسیر فعلی مدیریت کشور، به خصوص در حوزه دانش و اقتصاد، بعید به نظر می رسد. در این وبلاگ سعی شده تا نظراتی سازنده در راستای توسعه کشور مطرح شده و به تبادل نظر با سایر اندیشمندان و متخصصان پرداخته شود.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


وقت به خیر


جدیدا رخدادی در جامعه و فضای کسب و کار مطرح شده به نام استارتاپ ویکند، یعنی آخر هفته ای را دور هم جمع می شوند، به مبادرت به ایجاد کسب و کارهای جدید می کنند !


این ایده یک کار شناخته شده در دنیا است و بسیاری از کشورها ( خصوصا آمریکا و اروپا ) این رخداد را مگررا برگزار می کنند. در ایران هم چند وقتی است که این رویداد به بهانه های مختلف و به طور عام یا تخصصی برنامه ریزی و اجرا می شود.


در این میان، چند نکته ذهن من را درگیر کرد که خواستم با شما در میان بگذارم :


1- چند تا کسب و کار از درون این رویداد تا به امروز در آمده ؟


2- آیا به جز برگزار کنندگان این رویداد، کس دیگری از شرکت کنندگان توانسته از این رویداد منفعت ببرد ؟


3- نکته جالب اینکه، در این رویداد، تعدادی از افراد قرار است با هم کار گروهی انجام دهند و همکاری انها می بایست منجر به یک کسب و کار شود، حال سوال اینجاست که ایرانیان که عموما کار تیمی بلد نیستند، چگونه می توانند در این فضا فعالیت جدی داشته باشند ؟


4- مربیان و مشاوران این رویدادها، خودشان چند تا استارتاپ موفق توانسته اند راه بیاندازند ؟


5- آیا اساسا با پیچیدگی فضای کسب و کار در ایران و شرایط رکود، آیا اساسا می توان کسب و کار جدیدی را در یک آخر هفته و خیلی خلاقانه ایجاد کرد و انتظار موفقیت آن را داشت؟


6- آیا تقلید از غرب در ایران به جایی رسیده که چنین جنس رویدادهایی که مختص فضای کسب و کار و شرایط اجتماعی غرب است را باید در ایران کورکورانه اجرا نمود ؟


7- آیا به آسیبهای اجرای چنین رویدادهایی فکر شده است ؟


انشا الله خیر باشد ...

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


فکر نکنم کسی باشه که خبری از کمپین خودروی ایرانی نخرید نداشته باشه


کمپینی که با این عنوان آمد که : خودروی صفر داخلی نخرید


به سرعت در شبکه های مجازی توسعه پیدا کرد و بسیاری از افراد اون رو دیدن و اون رو پخش کردن


این کمپین فارق از اینکه هدف اولیه افرادی که اون رو به وجود آورده اند چی بوده، چند تا نکته مهم برای کشور داشت :


1- خودروسازها فهمیدند که بازارشون دیگه بازار دهه های گذشته نیست که مردم مجبور باشن هر ماشینی که خودروسازها بهشون دادن رو سوار بشن و انتخاب دیگه ای نداشته باشن


2- دولت فهمید که مردم واقعا وضعیت اقتصادی خوبی ندارن و یکی از دلایل اصلی رکود، عدم وجود نقدینگی بین اکثریت مردم است


3- مردم فهمیدن لازم نیست برای اعتراض به وضعیت موجود در بازار خودرو، کار پیچیده ای انجام بدن، فقط کافیه خرید نکنن


چند تا چیز هم فکر نمی کنم هنوز فهمیده شده باشه :


1- رسانه های اجتماعی بسیار قدرتمند و سریع هستند و این یک تهدید امنیتی اجتماعی بزرگ و وسیع است که به وضوح دستگاههای ذیربط هیچ قدرتی برای کنترل اون ندارن


2- اگر مدیران خودروساز اراده تغییر در عملکردشون رو پیدا نکنن، فاتحه صنعت خودرو رو باید خواند و برای 600 هزار کارگر فعال در این حوزه به دنبال شغل باید گشت


3- مردم وضعیت معیشتی خوبی ندارن و این امروز تاثیرش رو روی بازار خودرو گذاشته، فردا در یک صنعت دیگر و این روزها بدون هزینه برای نظام فردا نخواهند شد


4- حکومت اساسا استراتژیست درست حسابی نداره وگرنه این تهدید رو می شد با کمی هوشمندی به فرصتی برای صنایع خودروسازی و شرکتهای دانش بنیان و همچنین فرصتی برای رونق دادن به بازار تبدیل کرد، اما امان از بی تدبیری برخی ها ...


در کل خوش گذشت، امیدوارم کمپین بعدی ......

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


امروز در یک اقدام خیلی غافل گیر کننده می خواهم از یکی از حرفهایی که آقای دکتر ستاری، معاونت علمی و فن آوری ریاست جمهوری تشکر کنم، برای متن سخنان ایشان به این صفحه مراجعه کنید.


خلاصه حرف ایشان این بود که :


تا مراکز تحقیقاتی و حتی مراکز حمایتی نظیر خود معاونت علمی با پول نفت بخواهد سرپا باشد، هیچ پیشرفتی در حوزه علمی نخواهیم داشت


با تشکر از اینکه ایشان بالاخره به این موضوع اعتراف کردند، می خواهم از ایشان خواهش کنم تا به عنوان معاون ریاست جمهوری، برنامه خودشان را برای غیرنفتی کردن اقتصاد و فضای علمی مطرح کنند


ممنون

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


نمی دونم اخبار امروز مجلس رو شنیدید یا نه


نماینده ها امروز شروع به بررسی توافق هسته ای کردند ، کلی هم اعتراض کردند ، می دونید به چی؟


به اینکه از کجا ترجمه ارائه شده در مورد توافق درست باشه :-)


یعنی اینقدر تنبل هستند که خودشان توان ترجمه را ندارند، تازه حاضر نیستند خودشان یک مترجم پیدا کنند و ازش بخواهند تا برایشان این توافق را ترجمه کند. به جای آن به وزارت خارجه اعتراض می کنند که چرا در ترجمه صادق نیستند :-)


پیشنهاد : یک کمپین اینترنتی تشکیل بدهیم و توافق نامه را ترجمه کنیم تا لا اقل نمایندگان مان به جای فحش دادن، بنشینند متن را بخوانند شاید توانستند یک کمکی کنند این فاجعه اثرات سو کمتری داشته باشد !


...

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


این چند روز که از توافق تاریخی ! هسته ای بین ایران و 6 قدرت بزرگ جهانی و سپس تصویب قطعنامه ی شورای امنیت می گذرد، سعی کردم تا بی تفاوت از کنارش بگذرم و به روی خودم نیاورم که چه فاجعه علمی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی اجتماعی رخ داده است، اما واقعا نشد !

هر کس با من در مورد این موضوع صحبت می کرد سعی می کردم صرفا نظرات طرف مقابل ( چه مخالف توافق و چه مخالف ) صرفا تایید کننده باشم، اما یاد سنت های الهی افتادم و عذابهایی که به اقوام قبلی وارد شد، چرا که فاسدانشان مشغول فساد بودند و بی گناهانشان بی تفاوت و همین باعث عذاب همه آنها ( چه گنه کار و چه بی گناه ) شد.

امروز هم داستان کشور ما همین است، اگر نسبت به اشتباهات عده ای احمق بی تفاوت باشیم، همه عذاب می شویم، همه


برای اینکه بیشتر موضوع را باز کنم و اینکه منظورم از فاجعه چیست را توضیح دهم، توجه شما را به موارد زیر جلب می کنم :


1- با این ده سالی که به محققان هسته ای مان استراحت دادیم، فاتحه رشد علمی در کشور خوانده خواهد ، چه دلتان بخواهد چه نخواهد، کشوری که دولتمردانش به خاطر فشار تحریمهای مالی و اقتصادی ، حاضرند محققانشان را از کار بیکار کنند، فردا هم در حوزه های دیگر به محققانشان می گویند بروید استراحت، غربی ها قولش را داده اند. دیگر رشد علمی با این وضع تبدیل به یک خاطره خوهد شد.

پیشنهاد : معاونت علمی و فن آوری ریاست جمهوری را تبدیل کنید به معاونت ریاست جمهوری در گدایی کردن دانش از غربی ها !


2- اقتصاد هم که بله ! با آمدن پول های بلوکه شده، که قطعا اگر بدهند، نقد نخواهند داد و کالا خواهند داد، اقتصاد و تولیدمان هم هوا خواهد شد، البته ناگفته نماند، این  پولها اگر برای مردم نان نشود، برای برخی نان می شود، آن هم از نوع چربش !


3- از نظر سیاسی هم که نه در داخل و نه در خارج هیچ چیزی کاسب نشدیم، اقتدارمان هم به حدی رسیده که صدراعظم آلمانی که به خاطر جنگ جهانی دوم، هنوز روی نگاه کردن به طور مستقیم به سایر قدرت ها را ندارد، به ما می گه که ایران اگر بخواهد به حساب بیاوریمش باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد ! ( قابل توجه عزیزان اینکه آلمان همان +1  گروه 5+1 است، یعنی سایر قدرت ها حتی حاضر نشدند آلمان را به جمع خود اضافه کنند ! ) اینجاست که جا دارد بگوییم روحانی مچکریم !


4- از نظر نظامی هم که طبق قطعنامه، موشک های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای نباید توسعه پیدا کنند، پس باید به دوستان عزیز محقق در حوزه نظامی هم باید گفت، سی و پنج سال مردانه کار کردید، حالا ده سال استراحت کنید ، دیپلمات ها چشمشون به دشمن هست !

و با خنده و شوخی سرگرمشان می کنند تا این ده سال هم تموم بشه !


5- از نظر اجتماعی هم که اونهایی که کشته مرده ارتباط با غرب بودند، منتظرند مک دونالد بیاد شبها اونجا جشن بگیرن، اونهایی هم که از عقب نشینی دولت از آرمانهای انقلاب ناراحتند، منتظر هستند مقام معظم رهبری خودش بیاید همه مشکلات را حل کند، دقیقا همان طور که انتظار دارند امام زمان خودش بیاید دنیا را درست کند.


امیدوارم خداوند به همه ما بصیرت بدهد تا حداقل بفهمیم برای چی باید جشن گرفت و برای چه عزا


و السلام علی من اتبع الهدی


  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


بعد از کلی مذاکره و رسیدن به جمع بندی، قرار بر این شد که ایران و آمریکا این توافق نامه را بررسی کنند و در صورت قبول طرفین و در نهایت در صورت تصویب در مجلس و شورای عالی امنیت ملی و عدم تعارض با منافع ملی، توافق نامه به یک سند بین المللی تبدیل شود، اما فریب آمریکا باعث شد تا پیش نویس او با تصویب تمام اعضای شورای امنیت رسمی شده و ایران موظف به اجرای تعهدات شود. در عین حال موضوع تحریم ها و ... هم به صورت مورد دلخواه آمریکا تصویب شد.


با یک مثال تاریخی می خواهم موضوع بالا را یه زبان ساده تبیین کنم :


در جنگ صفین، بعد از اینکه سپاه حضرت علی در حال پیروزی در جنگ بود، سپاه معاویه قران سر نیزه کردند و برخی سپاهیان احمق سپاه حضرت علی، به محاصره امام علی پرداختند و گفتند اگر حکمیت ( همان مذاکره خودمان ) را نپذیری تو را خواهیم کشت. ایشان هم قبول کردند، و ابو موسی اشعری به عنوان حکم از سوی سپاه تعیین شد ( آن هم به درخواست همان سپاهیان احمق سپاه حضرت علی ). ابو موسی اشعری، آن مردک ساده لوح که خیلی هم ادعا داشت ( . . . ) و شاید به گذشته خود می بالید و خود را در سطح بالایی می دانست، آمد و با عمرو عاص که فریب در ذاتش نهادینه بود، به مذاکره پرداخت. قرار شد تا هم معاوبه و هم علی از خلافت خلع شوند ( هر دو عقب نشینی کنند ) ، اول ابوموسی اشعری بالای منبر رفت و علی را از خلافن منع کرد، سپس عمرو عاص به بالای منبر رفت و معاویه را خلیفه مسلمانان نامید.


ما ندیده و نشناخته گول خوردیم و عقب نشینی خود را اعلام کردیم، آنها هم زدند و آن را مصوب کردند و تعهدات خودشان ماند برای بررسی :-)


سال 88 که جنگ جمل شبیه سازی شد،  سال 94 هم که جنگ صفین ...


مقداری منتظر بمانیم، به زودی جنگ نهروان هم به راه خواهد افتاد،


خدا کند که ما از خوارج نباشیم ... 

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


عید فطر بر همه شما عزیزان مبارک باشد انشاالله،


ماه رمضان امسال حسابی گرم و نفس گیر بود، فکر می کنم خدا هم یه عیدی حسابی به هممون بده،


التماس دعا

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


یک موضوع بسیار مهم که خیلی وقت است که ذهنم رو درگیر خودش کرده همین مسئله عرق به میهن است. در این نوشته می خواهم کمی در مورد این موضوع و شرایط امروز جامعه از این منظر بحث کنم.


عرق به میهن نوعی وابستگی است. وابستگی یعنی مجموعه وسیعی از یادها، خاطرات، تمایلات و دلبستگی ها که وقتی ایجاد می شود، انسان در رفتارهایش آن وابستگی را مورد توجه قرار می دهد.


عرق به میهن مفهوم متعالی ای است که با عرق به خانواده، قومیت، زادبوم و در نهایت فرهنگ و رسوم توسعه می یابد و در عرق به میهن به حد اعلای خود می رسد.

برای به وجود آمدن عرق در فرد، باید وابستگی های مختلفی به انچه مورد نظر است در طی زمان به وجود آید، ریشه بدواند و در نهایت به جزیی از باورهای فرد تبدیل می شود.

در سبک زندگی سنتی، فرد از کودکی با کار در کنار پدر و مادر و خانواده، به خانواده عرق پیدا می کند. دور هم نشستن و مرور خاطرات بزرگان خانواده، مرور وقایع اخیر و صحبت در مورد موضوعات مورد علاقه باعث افزایش همبستگی بین اعضای خانواده می شده و همین منجر به ایجاد علقه نسبت به خانواده در هر یک از اعضای خانواده می شده است.

همین سازوکارها در فامیل، شهر و کشور نیز قابل تعریف و بازسازی است.

عرق به میهن و قومیت، در پایگاههای اجتماعی جامعه سنتی ایران نظیر مساجد و حسینییه ها، خانه های بزرگ، بازارها و همچنین مکتب خانه ها و حتی مزارع فرصت رشد و نمو داشته است.

اما امروز ...

با گسترش شبکه های ارتباطی و ابزارهایی نظیر شبکه های ماهواره ای ، سایت های مختلف خبری و امروزه شبکه های اجتماعی همراه، الگوهای تعامل بین افراد جامعه تغییر کرده است. افراد بیشترین ظرفیت ادراکی و تفکری خود را در زمان استفاده از شبکه های ماهواره ای و اجتماعی صرف می کنند و شاید وابستگی آنها به فیس بوک، بیش از وابستگی انها به جامعه واقعی اطرافشان است.

این مجازی زدگی در زندگی، منجر به کاهش علقه به واقعیاتی نظیر خانواده ، شهر، قومیت و کشور می شود.

البته از عوامل موثر بر این مجازی زدگی می توان به افزایش سن ازدواج، بیکاری جوانان و همچنین رشد نامتوازن توقعات آنها در مقایسه با توانایی هایشان اشاره نمود. 

لذا این خطر امروزه بسیار جدی است که جوانان امروزی کمتر از نسل های قبل به هویت خود دل بستگی دارند و متاسفانه شاهد ان هستیم که دلبستگی انها به جوامع مجازی ای که در آنها مجازاً حاضر هستند، بیش از دلبستگی انها به خانواده، به عنوان یکی از مهمترنی پایگاههای اجتماعی در جامعه می باشد.

امید است با ایجاد بسترهای تشویقی برای جذب جوانان، بتوان انها را نسبت به واقعیت ها خوش بین تر نمود و انها را در فضای واقعی بیشتر حاضر نمود .
  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


وقت به خیر


بنیاد ملی نخبگان یک مستند در مورد مهاجرت نخبگان با نام عاقبت ماهی ها تولید و منتشر کرده که می خواهم در این فرصت کمی به بررسی حرف های گفته شده در آن بپردازم .


در این مستند، سعی شده تا مفهوم دین داشتن نخبگان به کشور به عنوان دلیل و انگیزه اصلی بازگشت به وطن مطرح شود. یک نگاه هم نیاز طبیعی انسان به بازگشت به موطن خود بعد از پنجاه سالگی است ( که با مقایسه شرایط انسان ها و ماهی ها عنوان شده بود ! ).


در این مستند کسانی که محوریت بحثها را به عهده داشتند، دکتر ایمان افتخاری ( استاد ریاضی پژوهشگاه IPM ) دکتر نایبی ( استاد برق دانشگاه شریف ) و دکتر موحدی ( استاد شیمی - فیزیک دانشگاه تهران ) بودند. این اساتید سعی کردند تا با ترسیم کلی از فضای علمی جهان و برشماری ویژگیهای این دو فضا، به مخاطب القا کنند که 1- خارج شاید برای درس خوب باشد اما برای زندگی خوب نیست، 2- پیر بشوی باید برگردی، 3- به کشور دین دارید پس باید برگردید و 4- اصلا خارج رفتن با این منطق که بعدش بر می گردیم و به کشور کمک می کنیم امکان پذیر نیست ...

بعد هم احتمالا سعی داشتند که افراد را به فکر وا دارند.


اما چند حرف زده شد که نشان از مهندسی ضعیف دیالوگ ها داشته و اساس برنامه این مستند مهندسی شده را به هم می ریخت :


1- دکتر نایبی در یکی از صحبت های خود گفت که کشور ما جهان سوم است و به همین دلیل ما باید برای انجام کارهای علمی با خیلی ها در داخل بجنگیم !


2- دکتر موحدی نیز در ابتدای صحبت هایش گفت کشورهای خارجی توانسته اند دانشگاه هایی بسازند با عظمت و با توانایی بالا و کارآمد و ...


3- در بین مصاحبه ها نیز پلان هایی از مستند آلبرتا پخش شد که یکی از مصاحبه شونده ها گفت این کشور خیلی خوب و تمیز است، خیلی افراد مهربان و همدل هستند، خیلی برخوردها خوب است .... اما کشور خود تو نیست !


حالا من چند سوال از تولید کنندگان این مستند می پرسم ؟


1- اصلا برای چه جوانان کشور تمایل به مهاجرت برای ادامه تحصیل، زندگی و کار دارند ؟


2- دین به کشور داشتن یعنی چه؟


3- چرا باید جوانان و نخبگان نسبت به کشورشان علقه داشته باشند ؟ ( این سوال در یک متن جداگانه - به زودی - در همین وبلاگ بحث خواهد شد )


4- در این جامعه فقط نخبگان به کشور دین دارند؟ اما مثلا مسئولانی که تمام قدرن و ثروت کشور در دستان آنهاست، دین ندارند؟ واقعیت این است که این مسئولان نه تنها دین ندارند بلکه نسبت به عملکردشان پاسخ گو نیز نیستند !


5- آیا فکر می کنید اگر همین نخبگان که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند، برگردند، می توان از آنها استفاده کرد یا صرفا می خواهید اینجا هدر بروند ؟


6- بهتر نیست به جای پرداختن به فرار نخبگان به خارج از کشور، کمی به فکر هدر رفت نخبگان در داخل کشور باشید، شاید این موضوع بیشتر به درد کشور بخورد


والسلام علی من اتبع الهدی

  • محمدحسین نورانیان
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان


همان طور که می دانید امروز دوشنبه ساعت 20 قرار است شهیدان تازه تفحص شده و به خصوص شهدای غواص شبی مهمان عاشقان سیدالشهدا در دانشگاه تهران باشند . . .

فردا نیز در میدان بهارستان تشییع خواهند شد


به همین بهانه، فرصتی شد تا در قالب خطوط، عشقمان را به این سالکان سیر الی الله نشان دهیم، عشقی که ریشه در عشقمان به معبود لایزال است که اینگونه پروانه های عاشق را در حرارت قرب خود می سوزاند،


آنها رفتند تا . . . . این شروعی است که بسیاری برای بیان کلام در مورد این عزیزان مورد استفاده قرار می دهند، اما واقعیت این است که آنها نرفتند، آنها در قلب تک تک عاشقان خدا و ایران جای دارند و این ما هستیم که بدون هیچ اقدامی برای کشورمان و برای ارزشهایمان، در حال رفتن به مرگی کامل و ابدی هستیم، پس باید بگوییم آنها ماندگار شدند چرا که . . .


ای شهدا،

    قبول دارم که خیلی حواسمان به مستضعفین نیست،

    قبول دارم که آنطور که می بایست پشتیبان ولایت فقیه نیستیم،

    قبول دارم که حواسمان به حجاب دختران و خواهرانمان نیست،

    قبول دارم که آنقدر نسبت به بیت المال بی تفاوت بودیم که هر کس هر چه قدر خواست برد و ما دم نزدیم،

    ....

    اما هرگاه نگاهمان متوجه شما می شود، خودمان را جمع می کنیم و به احترام شما بر می خیزیم و اشکی می ریزیم،


دعایمان کنید تا شرمنده شما و امام زمانمان نشویم


یا علی

  • محمدحسین نورانیان